پنج شنبه، ۹ فروردین، ۱۴۰۳ | Thursday, 28 March , 2024

گزارش دیده‌بان علم از شب رضا منصوری/«دانشورزی خلاف آمد عادت» از دالان نور تا معماری علم ایران

نسخه قابل پرینت
کد خبر:49253
چهارشنبه، ۲۲ تیر، ۱۴۰۱ | 12:54

گزارش دیده‌بان علم از شب رضا منصوری/«دانشورزی خلاف آمد عادت» از دالان نور تا معماری علم ایران

مراسم شب رضا منصوری با رونمایی از مجموعه هشت جلدی استاد با عنوان «ایران من» و با سخنرانی حسام الدین ارفعی، هادی خانیکی، محمد یثربی و علی دهباشی در مجموعه فرهنگان فرشته برگزار شد.

به گزارش خبرنگار دیده بان علم ایران، سردبیر مجله علمی و فرهنگی بخارا که میزبانی این نشست را برعهده داشت، اظهار داشت: دکتر منصوری نیازی به معرفی ندارند. سه نسل از دانشجویان رشته های علمی که امروز از اساتید به نام دانشگاه ها هستند دانشجوی ایشان بوده اند و در هر حوزه‌ای از علم که گام برداشته‌اند آثار ماندگاری خلق کرده اند.

وی در اشاره ای کوتاه به زندگینامه دکتر منصوری گفت: رضا منصوری پس از اخذ دیپلم برای ادامه تحصیل راهی اتریش شده و پس از اتمام دوره دکتری فیزیک در دانشگاه وین در سال ۱۹۷۲ تا سال ۱۹۷۷ استادیار آن دانشگاه بوده و بعد از انقلاب به ایران بازگشته و به عنوان عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف فعالیت آموزشی و پژوهشی خود را در ایران پی گرفته است.

دهباشی با اشاره به «نظریۀ منصوری ـ سکسل» که در سال ۱۹۷۷ در نسبیت خاص ارائه شده اظهار داشت: دکتر منصوری که تحقیقات گسترده ای درباره گرانش و نسبیت دارد همچنین از موسسان پژوهشگاه دانش های بنیادی، مرکز نشر دانشگاهی، مرکز تحصیلات تکمیلی در علوم پایه زنجان و انجمن فیزیک ایران و مدیر مسئول مجله انجمن فیزیک و مجله نجوم (از آغاز انتشار مجله نجوم در سال ۱۳۷۰ تا امروز) بوده است.

وی در ادامه از دکتر منصوری دعوت کرد قدری در خصوص پیشینه و شرایط فرهنگی که در آن رشد کرده صحبت کند.

منصوری با اشاره به این که در ۱۷، ۱۸ سالگی (۱۳۴۴) پس از اخذ دیپلم به خارج کشور رفته و سال ۵۸ به ایران بازگشته است، اظهار داشت: ۱۴، ۱۵ سالی که دور از ایران بودم گویی از یک دالان نور عبور کرده بودم. درآن دوره، اتفاقاتی برای من افتاد که مثل عبور از دالانی بود که سه بار مرا خرد کرد و دوباره ساخت. آن دالان نور، بسیار دردناک و در عین حال لذت بخش بود؛ چون خودخواسته بود. از کودکی تا حالا هر کاری کردم با علاقه خودم بوده لذا هیچ وقت کسی را در مشکلاتی که سر راهم قرار گرفتند مقصر نمی دانم و هربار که از من پرسیده اند که آیا اگر باز به دنیا بیایی، همین مسیر را تکرار می کنی یا نه، پاسخ مثبت داده ام.

وی افزود: در تهران، حوالی میدان اعدام (محمدیه) متولد و بزرگ شدم و زمانی که راهی اتریش می شدم، جز یک بار زیارت مشهد چیزی از ایران ندیده بودم. شهر تهران آن موقع بسیار کوچک بود. طوری که از آسمان خانه ما که در حوالی بازار تهران بود کهکشان به وضوح قابل مشاهده بود. دیپلم را از دبیرستان رهنما در منیریه گرفتم. یادم هست در آن موقع برای رفتن به خیابان وزرا باید از تپه ماهورها عبور می کردیم. آن موقع در عباس آباد فقط همان ساختمان کانون پرورش فکری وجود داشت یا وقتی ششم دبستان بودیم، پارک لاله فعلی (جلالیه)، زمین چوگان ارتش بود و ما کنارش بازی میکردیم. در همان ششم دبستان بودم که تازه برق دار شدیم و رادیو هم که مکروه بود. از این جهت است که گاهی فکر می کنم ۸۰۰ سال عمر کرده ام یعنی در زمانه ای زندگی کرده ام که با دوره سلجوقیان چندان فرقی نداشت! حتی یادم هست که هنوز هر جمعه شترهای حامل بار به کاروانسرای میدان اعدام می آمدند.

استاد فیزیک دانشگاه صنعتی شریف خاطرنشان کرد: وقتی از آن دالان نور عبور کردم و به ایران برگشتم فضا دیگر کاملاً متفاوت شده بود. خیلی تلاش کردم یکی یکی ایده هایی را که از قبل داشتیم محقق شود. مثلا ایده اولیه تاسیس پژوهشگاه دانش‌های بنیادی سال ۵۳ مطرح شد. دوستی داشتم دکتر گلستانی فر که از آمریکا آمده بود و در وین روی این طرح کار کردیم بعد به ایران آمد و با هویدا صحبت کرد و برگشت گفت موافقت شده ولی تحقق اصلی آن بعد از انقلاب رخ داد و امروز یکی از مراکز علمی معتبر شده که در خارج کشور از آن به عنوان یک مرکز علمی درخشان در ایران یاد می کنند. خیلی دیگر از کارهایی هم که شد همه از این جنس بودند. ایده هایی بود که چند نفر از قبل انقلاب داشتیم مثل مرکز نشر دانشگاهی یا همین انجمن فیزیک ایران که در سال ۱۳۱۳ توسط مرحوم حسابی و … تاسیس شده بود تا قبل از انقلاب ۴۳ نفر عضو داشت ولی در دهه ۶۰ که انجمن را مجددا راه اندازی کردیم به مرور چند هزار نفر عضو پیدا کرد.

وی تصریح کرد: حتی ایده این که روال علم باید چگونه باشد یا آنچه امروز به عنوان اجتماع علمی می شناسیم از ایده هایی بودند که از قبل انقلاب داشتیم. یعنی جمعی که در اروپا بودیم به این فکر می کردیم که ایرانی هست و کارهایی هست که  باید انجام دهیم.

عضو فرهنگستان علوم کشورهای در حال توسعه تصریح کرد:  وقتی که می خواستم به ایران برگردم، همکار آلمانی ام در دانشگاه کلن به من گفت «تو را می شناسم، شش ماه بیشتر در ایران دوام نمی آوری!» واقعا هم وقتی به ایران می آمدم وین را بهتر از تهران می شناختم و آلمانی را بهتر از فارسی بلد بودم. به آن دوست آلمانی گفتم «خیال نکن می خواهم به بهشت بروم! فکر می کنم جایی آتش گرفته و می روم یک گله از آن را خاموش کنم!»

سال ۵۸، دانشیار دانشگاه صنعتی شریف شدم ولی چه مشقتهایی کشیدم تا مقدمات زندگی را تامین کنم. حتی اگر بگویم کوپن فروشی کردم، واقعیت است و خیلی مسائل دیگر، ولی همه اینها فرع است، اصلش که تغییر نکرده، ایده برای ایران و توسعه علمی ایران بود. بخشی از آن از جنس سیاستگذاری برای علم ایران است که از پایین شروع شد و دیگری، زبان علم است. در واقع وقتی در وین بودم بیش از درسهایی که در فیزیک گرفتم درباره فلسفه و روانشناسی و فلسفه زبان یاد گرفتم. میدانستم زبان برای رشد تفکر و توسعه علمی چقدر مهم است و شروع واژه گزینی در مرکز نشر دانشگاهی که بعدا در فرهنگستان زبان ادامه پیدا کرد هم با این ایده بود.

منصوری افزود: بحث دیگر هم خود علم فیزیک و کیهان شناسی بود. مجموعه کتاب هایی که امروز رونمایی می شود، مربوط به فیزیک نیست ولی جلد آخرش به تفکر فیزیکی اختصاص دارد که می گویم این تفکر مثل اره ای است که می توان با آن چیزهایی را برید. برخلاف بحث های حاشیه ای مثل علم اسلامی یا سکولار که ناشی از جهل ما نسبت به ماهیت علم مدرن است.

وی با اشاره به تحولات فکری در غرب گفت: این اتفاق وقتی به هر دلیلی در اروپا افتاد، انسان اروپایی جهیده شد، ساختار ذهنی‌اش عوض شد ولی ساختار ذهنی ما ایرانیان از ابتدای سلجوقیان و از دوره نظامیه هایی که تفکر آزاد دوره های قبل را از بین بردند دچار تصلب فکری شده و هنوز ذهن ما در مفاهیمی گرفتار شده که بعد از قرن پنجم هجری – و نه حتی قبل از آن – ماندگار شده است. در جهش فکری اروپا مشارکت نکرده ایم و ما دانشگاهیان هم بدون اینکه علم را فهمیده باشیم فقط آنچه دانش است را فرا گرفته ایم که متفاوت با مفهوم علم و تفکر علمی است. مفهوم «خرد نقال» یا «خرد نقل بنیان» را از اینجا مطرح کرده ام. ما دانش را نقل می کنیم بدون این که علم و فرایند اجتماعی آن را فهمیده باشیم. این مشکلی اساسی است که مستقل از نوع حکومت و شرایط سیاسی داریم. باید خردمان را فعال کنیم و بفهمیم چه اتفاقی در این ۳۰۰، ۴۰۰ سال اخیر در اروپا افتاده که از آن غافل بوده ایم.

در ادامه دهباشی با اشاره به اوج گرفتن موج مهاجرت از کشور در سال های اخیر از منصوری درباره علت بازگشت و ماندن در ایران پرسید که این عضو فرهنگستان علوم در پاسخ گفت: سوال خیلی پیچیده ای است فقط می توانم حسم را در این مورد بگویم. یادم هست که اگر در اتریش از من می پرسیدند یا با خودم فکر میکردم که زمانی برسد که باید همیشه در اتریش بمانم در جا می میرم! من تا سال ۵۱ هر دو سال یکبار به ایران می آمدم تا این که برادرم را کمیته مشترک گرفت و شکنجه کرد و پدرم پیام داد که به ایران نیا چون تو را هم می گیرند. این طور شد که تا زمان انقلاب نتوانستم به ایران بیایم. به وطن احساس یک جور خانه بودن دارم و به قول آلمانی ها هیچ جا بهتر از خانه نیست. یادم نمی آید از کودکی جای بهتر از خانه سراغ داشته باشم. البته اگر همین الان اگر از من بپرسند چی دوست داری می گویم این که چهار ساعت در کافه قدیمی مقابل دانشگاه وین بنشینم و غذا بخورم ولی این یک مساله دیگر است. این حس خانه بودن و تعلق به یک جا داشتن، انسان را نگه می دارد و چون این احساس را داشته ام به دلیل فکری هم برای ماندن فکر نکرده ام.

خانیکی: منصوری، دانشورزی در خلاف آمد عادت و روشنفکری در میدان است

سخنران بعدی این نشست که عصر دوشنبه ۲۰ تیرماه برگزار شد دکتر هادی خانیکی، استاد علوم ارتباطات دانشگاه تهران بود که به دلیل تقارن این جلسه با روز شیمی درمانی خود به صورت مجازی در جلسه سخنرانی کرد.

وی گفت: از این که به دلیل وضعیت بیماری و منع پزشکان از حضور فیزیکی مجبور شدم از راه دور در جلسه شرکت کنم عذرخواهی می کنم. اگر چه در سطحی نیستم که در مراتب فضل و تلاش آقای دکتر منصوری صحبت کنم ولی به عنوان شاهدی که بیش از ۳۰ سال دیده که دکتر منصوری برای کشور چه کرده و چه دغدغه هایی داشته و در این راه از حضور در عرصه های مختلف استفاده کرده و همچنین به واسطه حضور حضرت دهباشی عزیز که تلاش کرده حق بخش های مغفول فرهنگ ما و شخصیتهای کمتر دیده شده جامعه را به جا بیاورد و در این راه از همه ظرفیتها استفاده کرده و پژمان (موسوی) عزیز که تلاش دارد در حد خود از هر ظرفیت کوچکی استفاده کند و این جلسه را تشکیل داده در این جلسه شرکت کرده ام و در واقع حضورم در این جا بیش از آن که حاوی حرف و نظری باشد، انجام یک وظیفه و مسوولیت است.

خانیکی از منصوری به عنوان «دانشورزی در خلاف آمد عادت» یاد کرد و گفت: او مصداق این شعر حافظ است که «در خِلاف‌آمدِ عادت، بطلب کام که من / کسب جمعیت از آن زلفِ پریشان کردم». شاید اقتضای کار دانشگاهی، آهسته آمدن و آهسته رفتن و تلاش برای این باشد که هیچ ذی حیاتی نازکتر از گلی نگوید ولی دکتر منصوری از حوزه آکادمیک پای در حوزه اندیشه و فرهنگ و کنشگری مدنی پا گذاشته است که آثار او از جمله همین مجموعه «ایران من» نشان دهنده همین پیوستگی است که بین حوزه دانشگاه و فرهنگ شکل داده است. امری که ناشی از همین خلاف آمد عادت بودن اوست.

این فعال سیاسی و استاد دانشگاه تهران با بیان این که آشنایی وی با دکتر منصوری به نیمه دوم دهه ۶۰ – زمانی که مسئولیت برخی نشریات فرهنگی آن زمان مثل «دفتر دانش» و «نامه فرهنگ» را برعهده داشته – بر می گردد، اظهار داشت: شهادت می دهم که منصوری همواره دغدغه ایران و توسعه علمی ایران را داشته و شجاعانه این دغدغه را دنبال کرده و در این مسیر توجه زیادی به موانع فرهنگی اجتماعی سیاسی و اقتصادی توسعه علم در ایران داشته است. البته غربت این گونه اندیشه و تلاش را شاید در همین برنامه رونمایی از آثار دکتر منصوری هم بتوان دید که وقتی در دانشگاه صنعتی شریف که خودش برای رونق آن تلاش کرده امکان برگزاری این جلسه را نیافت، امروز شاهد برگزاری این مراسم در خارج دانشگاه هستیم.

خانیکی در ادامه به تبیین مشخصه های فکری و کنشگری دکتر منصوری پرداخت و گفت: دکتر منصوری ضمن این که به مطالعه انتقادی تاریخ اجتماعی علم در ایران از دوران پیش از اسلام تا امروز پرداخته، دقیقاً سعی کرده موانع دوران گذار
یا به تعبیر خودش «سندروم دوره نقل» (انتقال) را مساله شناسی کند. مشخصه سوم تلاش فکری او، پرداختن به مقوله معماری علم است. منصوری، علم را مقوله ای که گویی در ترابرد از جامعه ای به جامعه دیگر است، ندیده بلکه سعی کرده به عوامل درونی و پیرامونی علم بپردازد. چهارمین مشخصه او این که بر پایه همین مبانی به نقد دانشگاه در ایران، نقد سیاستگذاران و مدیران علم و حتی نقد کنشگری سیاسی و مدنی پرداخته و در این زمینه شجاعت و صراحتی مثال زدنی داشته است.

معاون فرهنگی و اجتماعی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری در دولت اصلاحات افزود: دکتر منصوری، همواره روشنفکری در میانه میدان – نه در کنار میدان – و کنشگری مسوولیت پذیر و در عین حال ریسک پذیر بوده و به عنوان همکار ایشان خصوصا طی دوره چهار ساله ای که در مقام معاون پژوهشی وزیر علوم فعالیت می کردند، شهادت می دهم که صادقانه و مسئولانه هر نقدی داشته مطرح کرده است. این مسوولانه برخورد کردن و در عین حال ریسک پذیر بودن بسیار مهم است. دکتر منصوری در عین حال معاون وزیری بود که هیچ وقت خودش را در بروکراسی و فرمالیسم هضم نکرد.

وی در ادامه براساس این پنج مشخصه فکری که برشمرد به بیان تیتروار ویژگی ها و ثمرات کنشگری دکتر منصوری پرداخت و گفت: نخستین کار گفتنی و ستودنی دکتر منصوری، دفاع از آزادی علم و آزادی های آکادمیک است. او علاوه بر مقالات و صحبتهای فراوانی که در این زمینه دارد در عمل هم به این اصول پایبند بوده است. دوم، تلاش شجاعانه برای مقابله با عوام زدگی و به تعبیر خودش شارلاتانیسم علمی که نمونه های فراوانی از برخورد با این قبیل ادعاها از کسب جوایز علمی جهانی تا ساخت ویروس یاب را شاهد بوده ایم.

خانیکی خاطرنشان کرد: سوم، حضور فعالانه در حوزه عمومی و رسانه‌ای کردن علم است که کمتر دانشمندی را داریم که تا این حد وارد عرصه ترویج و رسانه ای کردن علم شده باشد. چهارم، کنشگری موثر در قالب نهادهای علمی که مشخص ترین آنها انجمن علمی فیزیک به عنوان مثال عالی از فراگیری و استقلال یک انجمن علمی است. ویژگی پنجم، نگاه ملی به ظرفیت های ممکن بین المللی مثل همکاری ها و ارتباطاتی است که با سرن یا آکادمی علوم جهان داشت و تلاشی که در دوره معاونت خود برای آوردن شخصیت های علمی مثل پروفسور جوان به ایران و استفاده از تعلق خاطر آنها به ایران داشت
که متاسفانه بسیاری از این تلاش ها ناتمام ماند.

به گزارش دیده بان علم، وی افزود: دکتر منصوری ضمن این که درباره معماری علم سخن گفته در این زمینه برنامه داشته و دارد. در این زمینه می توان به «بیانیه طالقان» درباره علوم پایه و «بیانیه لتیان» درباره علوم انسانی اشاره کرد که در سال ۱۳۸۰ تهیه و توصیب شدند که اگر این اسناد علمی را مطالعه کنید می بینید که تمام موارد و برنامه های آنها قابل اجراست.
البته این که چرا این اسناد و بیانیه ۸۰ (منشور توسعه علمی) که در دوره مسئولیت وی در معاونت پژوهشی وزارت علوم تدوین شد، به رغم تصویب در سی و چهارمین نشست روسای دانشگاه ها در دی ماه ۸۰ اجرایی نشد را نمی دانم؛ اما مرور همین برنامه ها و نیز برنامه‌ای که برای رصدخانه ملی داشت نشان می دهد که دکتر منصوری برای توسعه علم یا معماری علم نقشه دارد.

خانیکی، رویکرد چند ساحتی و میان رشته‌ای و نگاه ویژه به علوم انسانی را از دیگر ویژگی های دکتر منصوری عنوان کرد و گفت: نوآوری، سنت شکنی و خلاف آمد عادت عمل کردن در سیستم اداری از ویژگی های بارز دکتر منصوری از جمله در دوره معاونت وی در وزارت عتف است که البته باید به همراهی خوب دکتر معین – وزیر علوم، تحقیقات و فناوری دولت اصلاحات – با این نوآوری‌ها هم اشاره کرد. دکتر منصوری همچنین جزو معدود دانشمندانی است که تجربه های خود در حوزه های علمی و آکادمیک را در قالب آثار خواندنی و شنیدنی هم عرضه کرده و بر این اساس باید به او به عنوان دانشورزی که به ایران فکر می‌کند دست مریزاد گفت.

ارفعی: شجاعت منصوری، برآمده از دغدغه همیشگی او برای ایران است

سخنران بعدی این نشست، دکتر حسام الدین ارفعی، استاد فیزیک دانشگاه صنعتی شریف بود که بیش از چهار دهه در دانشگاه و پژوهشگاه دانش های بنیادی همراه و همکار دکتر منصوری بوده است.

وی گفت: اولین بار که با دکتر منصوری آشنا شدم سال ۵۸ و ۵۹ بود. در آن زمان در دانشگاه مازندران کار میکردم. یادم هست زمانی که به دانشگاه صنعتی شریف آمده بودم موقع چای برداشتن در آبدارخانه دانشکده فیزیک ایشان را دیدم و همین دیدار مقدمه ای برای آشنایی و دوستی ما بود.

ارفعی با اشاره به مطالعات و فعالیتهای چشمگیر دکتر منصوری در حوزه سیاستگذاری علم، فلسفه علم، تاریخ علم و واژه گزینی گفت: خود من در ابتدا مقداری تعصبات واپس گرایانه نسبت به واژه های جدید داشتم و اصطلاحاتی مثل «قطبیدن» را نمی پسندیدم. یادم هست یک بار پیش مرحوم دکتر خانلری رفتم که در بیمارستان بستری بود و گفتم برخی همکاران من از عباراتی مثل قطبیدن استفاده می کنند و نظر ایشان را جویا شدم. استاد خانلری گفت: ««مگر نمی‌گویی رقصیدن، نمی گویی فهمیدن و … پس چرا نگویی قطبیدن؟!» اصلا ماندم! دیدم چه قدر عمیق به مسایل نگاه شده است! بعد از آن بود که اعتقادم به این واژه گزینی ‌ها بیشتر و بیشتر شد و خصوصا در کتابت از این واژه ها خیلی استفاده می کنم‌.

وی افزود: دکتر منصوری، تاریخ و فلسفه علم را بررسی می کند. نقش علم در اجتماع و این که چه طور در زندگی ما تنیده شده را بررسی می‌کند و دیدگاه هایی دارد که عمیقاً جامعه علمی ایران و متعاقب آن جامعه فناوری و به تبع آن کل اجتماع ما را تحت تاثیر قرار داده و البته اثرات آن به مرور مشخص شده است‌. منصوری از ساختار علمی مورد نظر خود تصویری دارد و می‌داند دنبال چیست. خصیصه شخصیتی دیگر منصوری این است که اختلاف نظر شما با او، تعیین کننده رفتار منصوری با شما نیست و همین باعث شده که علی رغم اختلاف دیدگاه‌ها سالها از دوستی با او بهره ببرم. چیزی که در طول همه این سالها تمام کنش‌ها و آثار به ظاهر متفاوت منصوری در جایگاه ها و مسوولیت های مختلف را به هم پیوند می‌زند، دغدغه ایران است. جالب است که دکتر خانیکی هم به دفعات از همین ترکیب استفاده کردند. اگر کتاب ها و سخنرانی های منصوری را مرور کنید پشت هر نقل و نوشته او، دغدغه ایران است. حتی در جاهایی هم که به ظاهر یک مسئله علمی عمومی را مطرح می‌کند، نخ تسبیحی که همه اینها را به هم وصل می کند دغدغه ایران است. در طول این چهار دهه یک روز هم ندیدم که از این دغدغه غافل باشد.

استاد دانشگاه صنعتی شریف خاطرنشان کرد: نوشته های دکتر منصوری، شیوا و روان و قابل فهم است. کتاب هایش را شجاعانه نوشته است. خیلی وقتها مطالبی که دیگران شجاعت بیانشان را ندارند مطرح کرده است. این شجاعانه نوشتن هم ناشی از همان دغدغه ایران است. نوشته هایش در عین حال کاملا مستدل و مبتنی بر آمار است و از احساسات سطحی و ظاهری ایران پرستی ناشی نشده است. نگاهش به جنبه‌های آموزش پژوهشی مسائل هم بسیار کلان و عمیق است.

وی افزود: منصوری بالاتر از همه این حرفها، یک فیزیکدان و یک مدیر برجسته در عرصه علم فیزیک است. منصوری بین علم و سیاست فاصله گذاشته است. او جوایز مهم و به ظاهر بسیار مهمی که جنبه سیاسی داشته را نپذیرفته و صرفاً از دست کسانی جایزه گرفته که شایستگی علمی داشته‌اند.

ارفعی با بیان این که تخصص اصلی دکتر منصوری، نسبیت عام، کیهان شناسی و نجوم است ولی رشته های دیگر را هم رها نکرده و بسیاری زمینه‌های علمی دیگر را هم به خوبی بلد است، اظهار داشت: برای این که اهمیت تخصص‌های دکتر منصوری را بهتر نشان دهم کمی به گذشته برمی گردم. در دو دهه اول قرن بیستم هم درست مثل الان، اتفاقات بسیار مهمی در فیزیک در حال وقوع بود و شاهد دو انقلاب بزرگ بودیم که نگاه ما به جهان را کاملا تغییر داد. یکی انقلاب کوانتومی که یقین را تا حد زیادی از اندازه‌گیری های فیزیکی بر داشت و مسئله احتمال و نامعین بودن بعضی چیزها به معنای عمیق و ذاتی آن – نه به دلیل نادانی ما – را مطرح کرد و دیگر نسبیت عام که تصویر ما را از فضایی که در آن زندگی می کنیم تغییر داد.

وی تصریح کرد: نسبیت زمان و مکان را به هم گره زد و آن دو مفهوم را که تا آن زمان از هم جدا بودند به صورت یک موجود واحد در هم تنیده درآورد و ناچار شدیم از فضا – زمان چهار بعدی صحبت کنیم. این فضا – زمان دینامیک هم دارد که به آن نسبیت عام یا نظریه گرانش می گوییم که تخصص اول دکتر منصوری است.

ارفعی خاطرنشان کرد: تخصص‌های دیگر دکتر منصوری کیهان شناسی و نجوم است. او نقش موثری در پیشرفت نجوم و کیهان شناسی در ایران داشته است. قبل ازدکتر منصوری هم نسبیت در ایران آموزش داده می شد ولی دکتر منصوری اولین کسی است که در ایران روی نسبیت و کیهان‌شناسی کار کرده و آن را به ایرانیان معرفی کرده است. همه آنها که امروز در ایران کیهان شناسی یا نسبیت عام کار میکنند ریشه‌شان به منصوری برمی‌گردد. دکتر منصوری نظریه ای دارد با عنوان تئوری منصوری – سکسل که نسبیت را مورد سوال قرار میدهد و می‌آموزد که چگونه آن را تست کنیم. در مورذ مفهوم زمان هم کارهای زیادی کرده و یک کار مهم دیگر او بررسی مفهوم جرم در نسبیت است که هنوز ابهامات زیادی دارد.

استاد فیزیک دانشگاه صنعتی شریف در پایان به نقش دکتر منصوری به عنوان یک مدیر علمی برجسته و کارهای زیاد او در این حوزه اشاره کرد و گفت: همکاری ایران با سرن، ساخت شتابگر خطی از صفر تا ۱۰۰ در ایران، طرح چشمه نور ایران و تلسکوپ رصدخانه ملی ایران از پروژه‌هایی است که توسط او راه‌اندازی شده است.

یثربی: منصوری را با علاقه‌اش به ایران و توسعه ایران می‌شناسم

سخنران پایانی مراسم، استاد یثربی بود که با بیان این که منصوری را با علاقه‌اش به ایران و توسعه ایران می‌شناسد که می تواند به واسطه همین دو ویژگی، محبوب و الگوی دیگران باشد، گفت: نشانه دیگری از عشق منصوری به ایران نثر سره و خالص کتاب هایش است که نشان از علاقه او به زبان فارسی دارد. البته ایران دوستی در دل و جان همه ما وجود دارد اما توسعه کشور از ذهن آغاز می‌شود. استارت بیداری در غرب مسیحی را یک فیلسوف مسلمان به نام ابن رشد زد ولی متاسفانه در شرق اسلامی بر آن نقطه پایان زده شد . متاسفانه در کتاب‌های ما حتی در کتاب‌های فلسفی که در آنها از همه اسم برده شده نامی از ابن رشد نیست و معدود کتابهای هم که درباره او نوشته شده نشان می دهد که کسی او را درست نشناخته است.

وی افزود: غرب با شرق شروع کرد؛ با عقلانیت شرقی که دکتر منصوری هم در کتاب‌هایشان به آن اشاره کرده‌اند اما توسعه کشور از توسعه اذهان شروع میشود. توسعه اگر پایگاه ذهنی نداشته باشد آسیب می‌بیند مثل مشروطیت که حتی در پیشگامان آن انقلاب هم زمینه ذهنی نداشت. یک اصل اساسی مشروطیت این است که از حکم به قرارداد برگردیم ولی ما مشروطیت خود را با حکم دایر کردیم که نشان می‌دهد چقدر از مرحله پرتیم!

به گزارش دیده بان علم ایران، یثربی افزود: ذهن ما دو خطا در پیش دارد یکی این که ما اصلاً روشنفکری را بر اساس تفکر قرار نداده‌ایم؛ بلکه بر اساس اعتراض قرار داده‌ایم، برای همین هم هست که دکارت و کانت و هگل نداریم ولی مبارز زیاد داریم! این یکی از خطاهای ما بود که از سرعت روند توسعه ما کاست. خطای دوم در حوزه معرفت شناسی است که با دو مشکل و مانع بزرگ مواجهیم. یکی خوش بینی افراطی به معرفت شناسی و این اعتقاد که یقین فیلسوف، نقض بردار نیست! این اعتقاد غلط که اشتباه فیلسوفان ماست باعث می‌شود که دیگران جز حفظ کردن نظرات فیلسوفان کار دیگری نداشته باشند.

وی تصریح کرد: دومین خطای معرفت شناسی ما، میراث سنگین و زیان باری است که از افلاطون به ما رسیده است. یکی اینکه با حقیقت درگیر می شویم و مثل را حقیقی فرض می‌کنیم که در ذهن ما نمی گنجد و این حقیقت ما را از جهات مختلف اسیر کرده است. وقتی معتقدیم ملاصدرا به حقیقت رسیده دیگر در مقابل آن پرسش نمی کنیم ولی در غرب این سد را شکسته‌اند‌ دومین تلقی غلط که از افلاطون گرفته ایم این است که جهان رو به انحطاط می‌رود و همیشه گذشته بهتر از آینده است!! بدین ترتیب افلاطون را بزرگتر از ابن سینا و او را بزرگتر از ملاصدرا می دانیم یعنی استاد را بالاتر از شاگرد می‌دانیم گویی علم رو به صفر شدن می رود! یثربی سخنان خود را با این آرزو که همه در جهت توسعه ذهن ها و جامعه گام برداریم به پایان برد.

در ادامه مراسم یکی از حاضران از دکتر منصوری درباره علت تاکید وی بر نبود اجتماع علمی در ایران و نحوه رسیدن به اجتماع علمی پرسید.

دکتر منصوری پاسخ داد: همین که هر وقت یک کار جدید علمی چه در علوم پایه و چه در علوم انسانی و … می‌کنیم، مجبوریم آن را در سطح بین‌المللی به داوری بگذاریم تا دانشمندانی که آن را می فهمند درباره آن داوری کنند نشان می‌دهد هنوز اجتماع علمی که بتواند مبنای داوری درباره کارهای علمی باشد در کشور ما شکل نگرفته است. البته رسیدن به اجتماع علمی دور از دسترس نیست. مثلا در سال ۵۸، ۵۹ که تازه به ایران آمده بودم با تعدادی از دانشجویان حلقه کیهان‌شناسی را تشکیل دادیم که تا امروز به صورت سمینارهای هفتگی ادامه دارد. در این سمینارها معمولا حدود ۲۰، ۲۵ نفر شرکت می‌کنند و هر محققی که کار جدیدی در حوزه کیهان‌شناسی دارد تحقیقات خود را در این سمینارها مطرح می کند و در معرض نقد و داوری قرار می‌دهد. این کار را در چند زمینه علمی دیگر فیزیک هم انجام داده ایم و طوری شده که از استادان دانشگاه‌هایی مثل استنفورد برای سخنرانی دعوت می‌کنیم و آنها هم سخنران‌هایی را از جمع ما دعوت می‌کنند. بدین ترتیب اگر محققی ایرانی مدعی کار جدیدی در کیهان‌شناسی شود صحت آن را از این جمع جویا می‌شوند. بنابراین هر کس که مدعی است می تواند در رشته خود کار علمی در سطح بالا انجام بدهد باید از خودش و اطرافیانش شروع کند و چنین حلقه هایی را شکل بدهد. البته اگر همین امروز شروع کنیم حداقل چهار، پنج دهه طول می‌کشد تا اجتماع علمی در ایران شکل بگیرد.

در پایان این مراسم پس از طرح چند سوال کوتاه از سوی حاضران و پاسخ دکتر منصوری از مجموعه کتاب های «ایران من» رونمایی شد.

گزارش: علی شمس – دیده بان علم ایران

انتهای پیام

مطالب مرتبط

/رد‌پای عمیق دکتر منصوری بر سنگلاخ های توسعه علمی ایران/ رئیس پژوهشگاه دانش های بنیادی: هیچ کس به اندازه دکتر منصوری در علوم پایه ایران فعالیت‌های اثرگذار نداشته است

منصوری: دانشگاه به معنای دقیق کلمه هنوز در ایران شکل نگرفته است/ آنچه به نام دانشگاه داریم، مدارس عالی هستند

هادی خانیکی، استاد برجسته ارتباطات از ابتلای خود به بیماری سرطان پانکراس خبر داد

تعویق مراسم رونمایی از مجموعه «ایران من» دکتر منصوری

نظر دهید

* نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند

سرخط خبرها