- دیده بان علم ایران – Iran Science Watch - https://didehbanelmiran.ir -

گزارش نشست «یک‌روز در اندرونی، گذری بر زیست روزمره‌ زنان در دوره‌ی قاجار»

«زندگی زنان رجال معمولاً به بطالت و تجمل‌پرستی و با حالتی یکنواخت و بدون تنوع سپری می‌شود. سرگرمی‌های آنان، درست مثل مردهایشان در پرچانگی، شایعه‌سازی، بدگویی و تهمت به این و آن خلاصه می‌شود». این توصیف لیدی مری‌شیل، همسر وزیرمختار انگلیس در میانه‌های دوره‌ی قاجار در کتاب «خاطرات لیدی‌شیل» درباره‌ی روزمرگی‌های طبقه‌ای از زنان جامعه‌ ایرانی در روزگار پیش از مشروطه، ما را به این پرسش می‌رساند که این دسته از زنان ایرانی و نیز دیگر زنان در بخش‌های گوناگون جامعه، روز و روزگار خود را چگونه می‌گذرانده‌اند؟»

به گزارش دیده‌بان علم ایران، گروه پژوهشی مطالعات زنان پژوهشکده‌ مطالعات اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با همکاری پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، دوشنبه گذشته، میزبان نشست تخصصی مجازی با عنوان «یک‌روز در اندرونی، گذری بر زیست روزمره‌ زنان در دوره‌ی قاجار» بود.

سخنرانان این نشست، دکتر نسیم خلیلی، تاریخ‌پژوه و داستان‌نویس، مهدی یساولی، پژوهشگر تاریخ و روزنامه‌نگار و دکتر طیبه عزت‌اللهی‌نژاد، دبیر علمی نشست و عضو هیأت علمی پژوهشکده هنر پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات بودند.

در ابتدای نشست، مهدی یساوی پژوهشگر تاریخ و روزنامه‌نگار بحث خود را با عنوان «گذری بر زیست روزمره‌ی زنان در دوره‌ی قاجار» آغاز کرد. وی گفت: زندگی زنان رجال معمولاً به بطالت و تجمل‌پرستی و با حالتی یکنواخت و بدون تنوع سپری می‌شود. در زندگی آنها هیچ‌یک از سرگرمی‌هایی که برای ما فراهم است، مثل مجالس رقص، تئاتر، اپرا، میهمانی‌های مجلل، کنار دریا، مطالعه‌ی کتاب و سفر به پاریس و رم وجود ندارد، تا سیر زندگی آنها از یکنواختی بیرون بیاید. سرگرمی‌های آنان، درست مثل مردهایشان در پرچانگی، شایعه‌سازی، بدگویی و تهمت به این و آن خلاصه می‌شود». این توصیف لیدی مری‌شیل، همسر وزیرمختار انگلیس در میانه‌های دوره‌ی قاجار، در کتاب «خاطرات لیدی‌شیل» درباره‌ی روزمرگی‌های طبقه‌ای از زنان جامعه‌ی ایرانی در روزگار پیش از مشروطه، ما را به این پرسش می‌رساند که این دسته از زنان ایرانی و نیز دیگر زنان در بخش‌های گوناگون جامعه، روز و روزگار خود را چگونه می‌گذرانده‌اند؟
آیا به نشانه‌هایی در میان منابع تاریخی به‌ویژه گزارش‌های جهانگردان می‌توان دست یافت که نشان دهد زنان جامعه‌ی ایران تا پیش‌از روزگار مشروطیت، یک بامداد تا شام، یک هفته، یک ماه و یک‌سال خود را چگونه به سرمی‌بردند؟ پاسخ به این پرسش‌ها با وجود منابع اندک، می‌تواند سیر دگرگونی زندگی زنان را در تاریخ ایران بیانگر باشد. جهانگردان در سفرنامه‌های‌شان، درباره‌ی زنان ایرانی و روزگارشان بسیار نگاشته‌اند. آن‌چه در این میانه اما بیش‌تر توجه آن‌ها را به خود می‌کشانده، ویژگی‌های فرهنگی- اجتماعی جامعه‌ی سنتی ایران در زمینهی رفتار با زنان و جایگاه آنان در مدار مردسالارانه‌ی جامعه‌ی ایران بوده است؛ آن جهانگردان، بیش‌تر، پدیده‌هایی را دیده‌اند که برایشان تازگی داشته و دراین میانه، محدودیت‌های زنان بیش‌تر در قاب دیدگان‌شان نشسته است.

یساولی در پایان تأکید کرد: از این دریچه اگر بخواهیم زندگی زن ایرانی را در روزگار یادشده توصیف کنیم، تصویری تیره به دست می‌آید که طبیعتاً همه‌ی واقعیت را نمی‌تواند بنمایاند. زنان در روزگار گذشته، هرچه هم زندگی سخت و دایرهی سنت‌ها برایشان تنگ بوده باشد، باز اعضایی از جامعه به شمار می‌آمده‌اند که در سیر گذر روزگار نقش داشته‌اند. توجه به این مسئله، ما را در دست‌یابی به گذران روزگار و زندگی روزمره‌ی آنان یاری خواهد داد.

در ادامه‌ی این نشست مجازی، نسیم خلیلی در مقدمه‌‌ای معطوف به «اهمیت و ظرافت‌های منبع‌شناسی در تاریخ مردم» از ادبیات داستانی به عنوان منابع کمتر مورد توجه قرارگرفته در عرصه‌ی پژوهش تاریخ اجتماعی نام برد و ضمن اشاره به ادله‌ای که سندیت تاریخی شماری از این منابع را تأیید می‌کنند به آثاری از این دست و فکت‌های تاریخی نهفته در آنها اشاره کرد تا بستری برای پرداختن به بحث اصلی خویش پیرامون واکاوی زیست زنان فرودوست با اتکا به دو منبع ادبیات داستانی مربوط به بازه‌ی زمانی پسامشروطه و پیشاکودتا فراهم کرده‌ باشد.

این دو اثر یکی دختر رعیت «م‌. به‌آذین» و دیگری تهران مخوف «مشفق کاظمی» بودند که دکتر خلیلی در اولی به دنبال داده‌ها و مستنداتی درباره‌ی زیست و روزمرگی‌ها و آسیب‌شناسی زندگی زنان خدمت‌کار و تأثیر بحران‌های گفتمان سیاسی بر آن بود و در دومی، یعنی تهران مخوف که آن را روایتی حول محور مسایل و روان‌شناسی اجتماعی پسامشروطه معرفی کرد، در پی سیر و چرایی سرنوشت و روحیات جمعی و جهان‌بینی فواحش به‌عنوان فراموش‌شده‌ترین زنان فرودست در تاریخ اجتماعی بود.

او در این گفت‌وگو کوشید ضمن اثبات اهمیت و سندیت تاریخی منابع ادبیات داستانی (به‌طور عام و این دو کتاب به‌طور خاص) به اهمیت واکاوی زندگی مغفول‌مانده زنان فرودست در تاریخ معاصر بپردازد.