- دیده بان علم ایران – Iran Science Watch - https://didehbanelmiran.ir -

دکتر رکنی زاده، استاد فیزیک دانشگاه: سخنان اخیر وزیر بهداشت، نشان روشنی از عدم شناخت بخش بزرگی از دولتمردان و حتی دانشگاهیان از مفهوم «نهاد علم» است

دکتر رسول رکنی زاده، استاد فیزیک دانشگاه اصفهان معتقد است: مشکلی که در سخنان وزیر بهداشت وجود دارد این نیست که ایشان تحصیل کرده نیست یا نمی داند پژوهش چیست؛  اما نشان روشنی از نشناختن مفهوم «نهاد علم» دارد که بخش بزرگی از دولتمردان و حتی دانشگاهیان ما دچار این سوء ادراک هستند.

به گزارش دیده بان علم ایران انتقادات اخیر دکتر نمکی وزیر بهداشت از تحقیقات نظام سلامت طی سخنانی در روز ۲۹ آبان ماه ۹۹ در ستاد کووید -۱۹ دانشگاه علوم پزشکی اصفهان که «عدم ورود تحقیقات نظام سلامت به عرصه های پرمشکل جامعه و مساله محور نبودن تحقیقات را مورد انتقاد قرار داده و تحقیقات در ایران را به معنای دور ریختن منابع توصیف کرده بود» و  در مقابل، پاسخ دکتر ملک زاده و استفعای او در اعتراض به این سخنان و آنچه که وی «مدیریت ضعیف و پرنقص وزیر بهداشت» خوانده بود، همراه شد، واکنشهایی را بویژه از سوی جامعه دانشگاهی و اعضای هیات علمی به همراه داشت.

 دکتر رسول رکنی زاده، استاد فیزیک دانشگاه اصفهانی طی یادداشتی به نقد دیدگاه مطرح شده در سخنان وزیر بهداشت پرداخت و این پرسش را مطرح کرد که : «آیا وقتی مقاله ی دکتر ملک زاده بیش از ۱۳ هزار بار ارجاع می گیرد، به معنی سطح اثربخشی پژوهش ها در توسعه علمی و فناوری حوزه سلامت نیست؟»

کسانی که بیش از حد روی اثربخشی پژوهش های دانشگاهی به عنوان رقیبی برای حرکت در مرزهای دانش و انتشارات علمی دانشگاه ها تأکید می کنند احساس حق به جانب بودن دارند، و اگر دستی در تصمیم سازی و تصمیم گیری داشته باشند (مانند وزیر فعلی بهداشت که در حال حاضر در مقام مدیر یک وزارتخانه ی کاملا علمی و پیش از این در سازمان برنامه که روی بودجه نظام آموزش عالی تأثیرگذاری داشته اند) به طور قطع این دیدگاه خود را به راحتی در تصمیماتشان اثر می دهند و اگر مؤثر نباشند با گفت وگوهایی از این دست ( وزیر بهداشت فقط یک نمونه از انبوه افرادی است که فراوان در این زمینه سخن می گویند ) به از بین بردن سرمایه ی اجتماعی دانشگاه ها – که نسبت به بسیاری از نهادها یکی از بالاترین سرمایه های اجتماعی را نزد مردم دارند – ناخواسته کمک می کنند.

این که نزد بسیاری ازدولتمردان ما، دانشگاه ها و پژوهش های دانشگاهی کالایی لوکس است واقعیتی انکار ناپذیر است.

به هر حال در کشوری که صنایع آن و حتی ساختارهای مدیریتی آن وارداتی است و در طول تاریخش همه چیزش را وارد کرده، و هیچ آرمان بلندی برای صنعت پیشرو ندارد، و خود را همواره به صورت یک پیوست از کشورهای پیشرفته تعریف کرده است، و دلارهای نفتی هم همواره مددکارشان بوده است، باید هم پژوهش دانشگاهی را کالایی لوکس و بی حاصل بپندارند چه رسد به تحقیقاتی که در مرزهای علم انجام می شود.

امروز نسل هوشمند جامعه ی ما با هزاران امید به دانشگاه ها می آیند و خانواده ها از نان شب خود می زنند تا فرزندانشان تحصیلات آکادمیک داشته باشد. زیرا مردم عادی به خوبی می بینند که افراد مؤثر در جامعه) کسانی که ارزش آفرین اند و افراد موفق که توانسته اند گلیم خود را از آب بیرون بکشند عموما دانش آموختگان دانشگاه ها هستند. اما بعضی از این دانش آموختگان بیشترین نقش را در ناامید کردن خانواده ها و نسل بعدی خودشان از دانشگاه ایفا می کنند. دلیل عمده ی این جریان مأیوس سازی، نشناختن نهاد علم و نقش آن در پیشبرد یک جامعه است. درک نهاد علم (دانشگاه) با دانش آموخته شدن از یک نهاد علمی میسر نمی شود و نیاز است که جامعه و دانشگاه و تعامل آن دو در یک نگرش تاریخی و بالاتر از سطح علوم و فنون آموختنی تحلیل شود. مانند کسی که می گوید من در جایی، انبوهی از درختان را دیدم اما جنگل را ندیدم. برای دیدن جنگل باید به افقی بالاتر رفت. برای دیدن جایگاه دانشگاه و پژوهش باید از افقی بالاتر آن را دید که معمولا این نحوه نگاه در کشور ما حتی بین دانشگاهیان نهادینه نشده است.

برای روشن کردن این موضوع الزامی است به شیوه ی نگاه تصمیم گیران در جهانی که به آن توسعه یافته یا پیشرفته می گوییم با یک مثال نگاهی بیندازیم. در اوایل قرن بیستم البرت اینشتین نظریه نسبیت عام را ارائه می کند. این نظریه هیچ کاربردی جز تغییر شیوه نگاه به فضا و زمان ندارد. محققان فراوانی در طول این دوران روی تبعات نظریه ی او و پیشگویی های نظریه  او مطالعه می کنند و مقالات زیادی می نویسند که هیچ کدام کاربردی در فناوری ندارد . یکی از پیشگویی های این نظریه آن است که اگر دو سیاه چاله (چیزی که خودش از معادله ی اینشتین صرفا به صورت ریاضی پیشگویی می شود و تا سال ها بعد از کشف این معادله هیچ شاهدی مبنی بر وجود این سیاه چاله ها به دست نیامد) با جرم های مختلف به هم برخورد کنند، امواج گرانشی (که باز هم به طور ریاضی از معادله اینشتین پیشگویی شده بود) تولید می شود و میزان امواج گرانشی را پیشگویی می کردند.

بعد از ساخت نسل های متعدد برای آشکارسازی این امواج، در سال ۲۰۱۰ بنا به پیشنهاد گروهی از فیزیک دانان یک آشکارساز امواج گرانشی ساخته شد، که اگر در گذشته دور دو سیاه چاله به هم برخورد کرده باشند، اثر آن را در این آشکارسازها مشاهده کنند و بگویند پیشگویی نظریه ی نسبیت اینشتین درست بوده است. این آشکارسازها در آمریکا با هزینه ی میلیارد دلاری ساخته می شود؛ و جالب این که در سال ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ او لین شواهد دیده می شود. می بینند این آشکارساز  (که طول هر بازوی آن ۴ کیلومتر است) برای مدتی حدود یک ثانیه جا به جا می شود. معلوم شد که در حدود یک و سه دهم میلیارد سال پیش دو سیاه چاله به هم برخورد کرده اند و امروز این برخورد یک اثر به این ناچیزی روی آشکارساز ما گذاشته است. به این افراد جایزه نوبل دادند.

این داستان و هزاران داستان شبیه به آن دوستانی که تحقیقات دانشگاهی را بی حاصل می دانند، کاملا مطمئن می کند که نظام علمی آمریکا را افرادی بسیار نادان هدایت می کنند که برای چنین تحقیقات به درد نخوری غیر از این که نزدیک به صد سال هزینه کرده اند، در آخر صدها میلیون دالار داده اند که آن تحقیقات را ثابت کنند که حاصلش جابجا شدن دو آینه یزرگ ۴ کیلومتری به اندازه ی ابعاد یک پروتون در مدت حدود یک ثانیه است!!

عزیزان آنچه در این شبه افسانه برای کشورهایی نظیر ما می بینید آن است که در نظام پیشرفته بیشترین سرمایه گذاری ها روی پژوهش در دانشگاه ها انجام میشود چون آن را پر بازده ترین نهاد در یک کشور می دانند. این داستان بیانی از یک اصل در نهاد علمی دانشگاه در جهان مدرن است که آن را «آزادی آکادمیک» می نامند.

کار سترگی که در دوران کرونایی توسط دانشگاه های ایران و جهان انجام شد و قدرت مواجهه نهاد علم با این ویروس را در دنیا نشان داد، حاصل آزادی آکادمیک بود. آزادی آکادمیک یعنی دانشگاهیان ما بدون محدودیت، از طرف نهادهای بیرون از نظام دانشگاهی ( به ظاهر به دنبال عالائق تحقیقاتی خود می روند ولی این کار آنها را توانمند می کند تا به محض این که یک نیاز جدی از طرف جامعه مطرح می شود به سرعت واکنش نشان دهند و عالی ترین و پیشرفته ترین حوزه های علم را در خدمت مواجهه با این ویروس به کار گیرند.

به گزارش دیده بان علم ایران وی در ادامه این یادداشت تصریح کرد: این موضوع را ما در کشور خودمان هم می بینیم. دانشگاه ها و شرکتهای دانش بنیان که محصول بسیار موفق دانشگاه ها هستند، به خوبی در این دوران توانستند با مشکلات بزرگی که این ویروس برای همگان پیش آورده بود و می تواند خسارت بارتر از چیزی باشد که تا کنون نشان داده شده است، مواجهه ای حرفه ای داشته باشند.

امروز با همت رشته ها و دانشکده های مختلف (به خصوص، علوم وفناوری زیستی، شیمی و پزشکی، داروسازی و دیگر حوزه های مرتبط با سلامت) در حوزه ی ساخت داروها و درمان توانسته اند داروهایی که دارای فناوری های بسیار جدید در جهان است )مانند رمدسیور و اکتمرا (در کشور تولید کنند و این توانایی حتما می تواند به زودی واکسن ایرانی کوید۱۹ را تولید کند.

آیا دیده نشد که در زمینه ی تجهیزات پزشکی (از ماسک گرفته تا ونتیالتور و دستگاه های شوک ساز برای احیای قلب و ده ها محصول دیگر ) و مواد پایه داروها و بسیاری دیگر از نیازهای حوزه ی سلامت چه محصولات ارزشمندی در کشور تولید شده است؟ آیا این محصوالات حاصل کار همانهایی نیست که آن مقالات جهانی را تولید کرده اند؟

آیا وقتی مقاله ی دکتر ملک زاده بیش از ۱۳ هزار بار ارجاع می گیرد به معنی سطح اثربخشی این نوع پژوهش ها در توسعه ی علمی و فناوری حوزه سلامت نیست؟

شاید یکی از برکات این ویروس خطرناک، توجیه پذیر کردن تحقیقات بنیادی و آزادی آکادمیک است. این ویروس به ما نشان داد که کار تحقیقات در بنیادهای علمی این جهان بسیار پیچیده تمام نشده است. ما امروز شاهدیم که در دوران شروع ویروس کرونا که مشکلات اقتصادی گریبانگیر کشورهای مختلف شده است بلافاصله بودجه «بنیاد ملی علوم» آمریکا (NSF ) چند برابر می شود و امروز سخن از سطحی از همکاری میان رشته ای و تحقیقات علمی به صورت شبکه ای مطرح می شود که در گذشته تا این حد نیاز آن احساس نمی شد.

کوید ۱۹ با همه  مصیبتی که به بار آورد، با خود برکاتی برای مردم و توسعه ی علم به ارمغان خواهد آورد و جامعه ی علمی را به خیزشی دوباره برای پیشرفت جدی تر و گشایش مرزهای ناشناخته وامی دارد.

مشکلی که در سخنان وزیر محترم بهداشت وجود دارد این نیست که ایشان تحصیل کرده نیست یا نمی داند پژوهش چیست اما نشان روشنی از نشناختن مفهوم نهاد علم دارد که بخش بزرگی از دولتمردان و حتی دانشگاهیان ما دچار این سوء ادراک هستند.

تعارض بین اثربخشی و تولید اسناد علمی فقط به این صورت حل می شود که در کشور ما نهاد علم به عنوان فصل الخطاب و ارائه کنندگان درست ترین و دقیق ترین راه حل ها در حوزه های سلامت، اقتصاد، مدیریت، فرهنگ و مانند آنها به رسمیت شناخته شود و به طور نظام مند کلیه ی مسائل کشور به دانشگاه ارجاع داده شود و از آنها پاسخ بخواهند. البته این طور نیست که قرار است شق القمر اتفاق بیفتد و هیچ خطایی در امور علمی رخ ندهد اما آنچه از دست بشر برمی آید همان است که در نهادهای علمی قرار دارد. هر چند خطا به ویژه در بعضی از مدل های علمی -اجتماعی که نهاد علم ارائه می دهد اجتناب ناپذیر است، اما اعتماد به دانشگاه در درازمدت بسیار مثمر ثمرتر از هر شیوه ی دیگری خواهد بود.

در این نوشتار همه جا منظور ما «دانشگاه» است نه «دانشگاهی ها». مشکل بزرگ آن است همه مسئولین ما درست یا نادرست دارای درجات دانشگاهی  اغلب دکترا هستند و همین امر برایشان این توهم را به وجود می آورد که دانشگا ه ، خود آنها هستند. به رسمیت شناخته شدن نهاد علم، همزیستی آزادی آکادمیک و اثربخشی اجتماعی را به ارمغان می آورد.

انتهای پیام