«راستی، «پیچ» یعنی چه؟ کدام مفهوم قرار است استنباط شود؟ نکند به کاربرندگان این کلمه هیچ به دنبال مفهوم نگشتهاند؛ مصادرهٔ معنی کردهاند بیتوجه به معنیِ اصلیِ این مفهوم که از دانشِ کسبوکار وامگرفته شده است.»
به گزارش دیده بان علم ایران، رضا منصوری، استاد دانشگاه صنعتی شریف در ادامه سلسله یادداشتهایش پیرامون علم مدرن و سیاستگذاری آن به نقد فرهنگ مبتنی بر خرد نقل بنیان و وادادگی زبانی رایج مبتنی بر این فرهنگ غلط پرداخته است.
در یادداشت دکتر منصوری می خوانیم:
«سایکم، سیتیتاک، همایش بوتکمپ زعفران، دومین استارتفست (استارتآپ بریکفاست)، پیچِ خطمشی، هایپر میوه! باز هم ردیف کنم؟
از این مظاهر وادادگی زبانی مبتنی بر خردِ نقلبنیان تا دِلِتان بخواهد این روزها میبینیم و میشنویم. ملتی که نداند زبان یعنی چه، نداند واژه و زبان چه نقشی در رشد فکری دارد و نتواند مفهومهای مدرن را درک بکند، لابد بیخیالِ زبان و تفکر میشود: میوه فروش سرکوچهٔ ما چه فرقی میکند با جوانان دانشآموختهٔ مثلاً مدرن ما که میخواهند سیلیکون ولی را به ایران بیاورند؛ یکی خیال میکند اگر اسم مغازهٔ میوهفروشیاش را بگذارد هایپر میوه مدرن شده و مغازهاش رونق میگیرد و کلاسِ اجتماعیاش بالا میرود؛ یکی هم با پیچ خطمشی در فلان دانشگاه میتواند هر متن شلخته را به صرف اینکه با کلمههای انگلیسی نوشته مقاله عنوان کند و برود بابت آن از نهادهای پژوهانهده (لابد گرانتینگ ایجنسی) تلکه کند.
در هرحال چون جای خردِ فعال خالی است و کسی حاضر نیست بابت آن هزینه بکند، راحتتر از هر تفکری این است که کلمهای به کار ببریم که دیگران نفهمند و زاغ و بور باشد، بوی جهانی بدهد! آیا این را باید نتیجهٔ نامنتظر یا نامنظورِ انقلاب فرهنگی بدانیم؟ شورای انقلاب فرهنگی هم که به این امور نمیپردازد. لابد زبان دَخلی به فرهنگ ندارد! فارسی یا انگلیسی یا مخلوطی مانند اردو چه فرقی میکند؟ اصل شعائر است و ظواهر؟
راستی، پیچ یعنی چه؟ کدام مفهوم قرار است استنباط شود؟ مگر علاقهمندان به توسعه روستایی با این مفهوم نوپدید در سیاستگذاری آشنا هستند؟ نکند به کاربرندگان این کلمه هیچ به دنبال مفهوم نگشتهاند؛ مصادرهٔ معنی کردهاند بیتوجه به معنیِ اصلیِ این مفهوم که از دانشِ کسبوکار وامگرفته شده.
خودِ کلمه در انگلیسی بیش از ۱۰ معنی دارد. در کسبوکار اما به معنی بازارگرمی برای یک کالا است؛ یعنی هنر جذب مشتری برای یک کالا؛ و همین مفهوم حالا برای جذب سیاست در علمِ سیاستگذاری به کار میرود. آیا ما که با این کلمه روبهرو میشویم باید خجالت بکشیم که کلمهای به این مهمی را نمیدانیم تا بهکار برندگان آن به هدفِ مهم جلوه دادنِ کارشان برسند؟ این یعنی تبعیت از همان مفهوم خرد نقل بنیان: لازم نیست بفهمیم پیچ در زبان انگلیسی و در کاربرد کسب و کار و یا سیاستگذاری چه معنی دارد؛ مهم است مدرن جلوه میکند، سپس هر نوع مصادرهٔ معنی که لازم شد انجام میدهیم و حتی کلمه را به مزایده میگذاریم: هرچه گرانتر میفروشیمش!
این چه فرهنگی است که بقالی را اول به سوپر تبدیل میکند و یک نسل بعد سوپر را به هایپر و هیچ لازم نیست بداند سوپر و هایپر یعنی چه؟ سوپر به قدری کوچک میشود که دکه هم سوپر میشود!
زمانی بود که استاد دانشگاه ما ترکیب ضربکُنِ لاگرانژ را ضربِ کِن لاگرانژ میخواند و میگفت کِن لاگرانژ یک ریاضیدان فرانسوی بوده است؛ پس چه انتظار از مغازهدارِمان!
این همان غلبهٔ فرهنگ دست دومی یا فرهنگ مبتنی بر خرد نقل بنیان است. آیا انقلاب اسلامی این فرهنگ را میخواهد؟ نسلی از دانشآموختگان جوان ما در داخل کشور و بزرگ شده در جمهوری اسلامی به نظر میرسد متوجه عواقب این وادادگی و غلبهٔ خردِ نقلبنیان نیستند و به سرعت هر مد جهانی را به سمتش میروند بدون این که دستکم به دنبال درک مفهومهای آن نیز باشند تا شاید موضوع هم درک بشود.
امیدم به آن دسته از نسل جوان است که با خردِ فعال آشنا هستند. این نسل باید به زبان هم حساس بشود و به درک مفاهیم توجهی درخور بکند.
بدون درک مفاهیم نه زبان رشد میکند و نه تفکر، بلکه هر دو الکن میشود و وابسته به غیر. هشیار باشیم؛ از محکومیت دست دومی به درآییم و دست اولی باشیم.»
انتهای پیام