- دیده بان علم ایران – Iran Science Watch - https://didehbanelmiran.ir -

خاطره استفان هاوکینگ از زلزله بویین زهرا

پیتر روئل، نویسنده‌ی بخش اخبار دانشگاه هاروارد گزارشی از مهمانی شامی که به افتخار حضور استفان هاوکینگ در منزل پروفسور کامران وفا برگزار شد، تهیه کرده است که در ادامه می‌خوانید.

به گزارش دیده بان علم ایران، روئل در شرح این مهمانی به یادماندنی که به قول او تلفیقی از غذاهای خوشمزه‌ی ایرانی، کیک سیاهچاله‌ای و تفکرات فیزیکدان مشهور دنیا است، می نویسد:

وقتی در فکر تهیه‌ی بلیت سخنرانی استفان هاوکینگ در آمفی تئاتر ساندرز بودم، احتمالا نقطه‌ی اوجی برای کار نویسندگی علمی‌ام محسوب می‌شد. قرار بود مردی را ببینم که به اعتقاد برخی بزرگترین فیزیکدان پس از اینشتین است.

اما این تا قبل از آن بود که با کامران وفا صحبت کنم.

روز بعد از سخنرانی هاوکینگ، در حالی که هنوز سرمست از آن اتفاق بودم، پروفسور برجسته‌ی علوم به من زنگ زد و پیشنهادی داد که نزدیک بود گوشی تلفن از دستم بیفتد. آیا مایل هستم در مهمانی شامی که به افتخار هاوکینگ ترتیب داده شده شرکت کنم؟

مغزم لحظه‌ای سوت کشید تا توانستم با لکنت جواب بدهم: ب…ب..بله!

کمی بیش از ۲۴ ساعت بعد، ‌خودم را در حال در زدن پشت در خانه‌ی وفا یافتم. آماده‌ی لذت بردن از یک مهمانی ایرانی در کنار هاوکینگ و تعداد زیادی از افراد دانشکده فیزیک هاروارد. شبی با یک شام مجلل شامل کباب و سایر غذاهای خوشمزه ایرانی، آوازهای سنتی محلی و «کیک سیاهچاله‌ای».

در اتاق پذیرایی شلوغ منزل وفا که ۷۰ نفر در آن حضور داشتند، وقتی نوبت به صحبت کردن هاوکینگ رسید، او داستانی گفت نه در مورد علم بلکه در مورد سفری که در سال ۱۹۶۲ به ایران داشته است، مدت کوتاهی پیش از آنکه معلوم شود به بیماری اسکلروزیس آمیوتروفیک جانبی مبتلا است.

 

پس از اخذ مدرک لیسانس از کالج آکسفورد، هاوکینگ تصمیم گرفت با پس انداز کمی که دارد به سفر بپردازد. و بر طبق یک نظریه ایران
را انتخاب کرد: «احتمال اینکه به یک سفر بروم بیشتر از سفرهای زیادی است که بعدها شاید بروم».
هاوکینگ و دوست همسفر او، دانشجویی از آکسفورد، به استانبول سفر کردند و با قطار از ترکیه گذشتند. سپس خود را با اتوبوس به مر ایران رساندند و از تبریز به طور غیر مستقیم از راه کویر مرکزی به تهران آمدند.

هاوکینگ گفت «ما در راه گرفتار زلزله بوئین زهرا شدیم، زلزله عظیم ۷ ریشتری که بیش از ۱۲۰۰۰ کشته به جا گذاشت. من قاعدتاً باید نزدیک مرکز زلزله بوده باشم اما متوجه آن نشدم چون مریض بودم و اتوبوس هم در جاده‌های ناهموار ایران خیلیبالا و پایین می‌شد».

در چند روز بعدی، هاوکینگ مشغول بازیابی سلامت خود پس از اسهال خونی و دنده‌ی شکسته‌ای بود که در اثر پرتاب شدن و برخورد به صندلی اتوبوس به وجودآمده بود. او از فاجعه خبر نداشت چون فارسی بلد نبود.
خودش می‌گوید «وقتی به استانبول رسیدیم تازه فهمیدیم چه اتفاقی افتاده است. من برای پدر و مادرم یک کارت پستال فرستادم. آن‌ها در این ده روز شدیداً نگران بودند چون آخرین خبری که از من داشتند این بود که در روز وقوع زلزله تهران را به مقصد منطقه‌ی فاجعه ترک کرده‌ام».
«علیرغم زلزله، من خاطرات بسیار خوبی از ایران دارم و دوست دارم روزی به آنجا برگردم. خوشحالم که امشب اینجا با همه‌ی شما هستم. حالا، به قول ایرانیها: نوش جان!».

گرچه طبیعی است که هاوکینگ را یکی از مشهور-ترین دانشمندان جهان بدانیم اما وقتی دیدم که حتی فیزیکدان‌های برجسته هم با او عکس می‌گیرند بهمعنای واقعی به جایگاهش پی بردم.
ایوان براون، دانشجوی سال سوم کرکلند هاوس و یکی از دانشجویان لیسانس خوش شانسی که در مراسم شام کمک می‌کردند، حق مطلب را خیلی خوب ادا کرد: دیدن انسان‌های خیلی باهوش و فرهیخته برای تلنگر زدن به خود فوق العاده است.

 

انتهای پیام