«اوساگی اوباسوگی»، نویسنده امریکایی در مقالهای با عنوان «بدن شما؛ دارایی آنها» در بوستون ریویو ضمن حمله به فعالیت شرکتهای زیستفناوری در حوزه ژنتیک به نقد حمایت حقوقی از نوآوریهای زیستفناوری در قالب ثبت اختراع پرداخته است. وی با اشاره به عدم تمایل «سالک»، کاشف واکسن فلج اطفال، برای ثبت اختراع این واکسن «جنون ثبت اختراع در دنیای زیستفناوری» و ثبت ژنها را موجب مالکیت بر بدن انسان و آسیب به پژوهش و سلامت عنوان میکند. وی سپس حکم اخیر دیوان عالی امریکا مبنی بر عدم امکان ثبت دو ژن انسانی را به عنوان نشانهای از تغییر مسیر نظام حقوقی امریکا در این حوزه عنوان میکند.
دکتر مهدی معلی، پژوهشگر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی طی یادداشتی که برای انتشار در اختیار دیدهبان علم ایران گذاشته در نقدی بر مقاله اوباسوگی با بیان این که برداشت او صحیح نیست، مینویسد:
«شرکت میریاد چندین پتنت در ارتباط با ژن مورد نظر به ثبت رسانده بود که تنها یکی از آنها موضوع اختلاف واقع شد و در همان یک مورد نیز ورقه اختراع ابطال نشده است بلکه برخی ادعاهای آن مردود دانسته شد. در واقع بر خلاف ادعای نویسنده در تمام نظامهای ثبت اختراع کشف یک ژن به ثبت نمیرسد بلکه کاربرد یا ترکیب دارویی حاصل از آن یا فرایند خالص سازی و به کار گیری آن به ثبت میرسد. اعلامیه جهانی ژنوم انسانی و حقوق بشر نیز در ماده ۴ مقرر کرده است ژنوم انسانی «در وضع طبیعی» خود، نباید مورد بهره برداری اقتصادی قرار گیرد. از مفهوم مخالف عبارت «در وضع طبیعی خود» استنباط میشود مقصود از عدم امکان ثبت ژنوم انسان، نفی امکان ثبت اختراعات ژنتیکی نیست و نظامهای ثبت اختراع ژنهایی را که از بدن جدا شده و با عملیات خالصسازی، ترکیب یا اصلاح ژنتیکی تبدیل به فراورده ژنتیکی مانند دارو میشوند، به عنوان اختراع ثبت میکنند. [۱]
بنابراین این ادعای مؤلف که ثبت اختراعات ژنتیکی موجب مالکیت بر بدن انسان میشود ادعایی عوامانه و غیر تخصصی است زیرا آنچه تحت مالکیت قرار میگیرد ژن موجود در بدن شخص نیست بلکه کاربرد دارویی یا پزشکی یک ژن است که به پاس تلاش دانشمندی که آن را به جامعه عرضه کرده است برای مدتی محدود برای وی به ثبت میرسد.
مؤلف در جای دیگر به غلط مدعی میشود یک چهارم ژنهای انسان در مالکیت خصوصی و تحت سوءاستفاده شرکتهای زیستفناوری قرار گرفتهاند حال آنکه آمار ادعا شده به این شکل صحت ندارد.
این ادعا به نقل از پایگاه داده پتنتهای مرتبط با دی.ان.ای در دانشگاه جورج تاون مطرح شده است اما این پایگاه داده پتنتهایی را شامل میشود که به هر شکلی در متن آنها از عبارات مرتبط با نوکلئیک اسید مانند دی.ان.ای، آر.ان.ای، نوکلئوتید و پلاسمید استفاده شده باشد. این پتنتها حتی شامل پتنتهای فرایند و فراورده هر دو میشود. [۲] از آنجا که کارکرد نظام حق اختراع ترغیب سرمایهگذاری فکری و مالی در حل معضلات جامعه است، بسیاری از اختراعات در موضوعاتی ارائه میشود که معضلی را از جامعه رفع میکند.
در حالی که بر اساس استدلال مؤلف، هر گاه جامعه به اختراع نیاز دارد ثبت اختراع و حقوق انحصاری بر آن موجه نیست. غافل از اینکه با این گونه استدلال ثبت اختراع در اغلب حوزهها موجه نیست. گویی مؤلف توجه ندارد که بسیاری از پیشرفتها به ویژه در حوزه دارویی در اثر نظام حق اختراع حاصل شده است. اگر حمایتهای نظام حق اختراع وجود نداشت بخش زیادی از داروهای مهم مانند اینترفرون نوترکیب مورد استفاده در درمان سرطان، هپاتیت و ام.اس از سوی شرکتها توسعه نیافته بود. به طور کلی مطالعات نشان میدهد در صورت عدم حمایت قوی و مؤثر از مالکیت فکری ۶۵ درصد محصولات دارویی توسعه نمی یافتند. [۳]
مؤلف، آغاز ثبت اختراعات مرتبط با حیات در پرونده چاکرابارتی را آغاز یورش شرکتهای سودجوی زیستفناوری برای ثبت اختراع در این حوزه میداند. در حالی که پذیرش ثبت اختراع نسبت به موجودات زنده در آن زمان، آغاز ارتباط «علم و ثروت» و «دانشگاه و صنعت» در حوزه زیستفناوری و نقطه عطف توسعه چشمگیر این دانش بود. سهام اولین شرکت زیستفناوری که در سال ۱۹۷۴ تأسیس شده بود(جیننتک) چهار ماه پس از این رأی در بورس ارائه شد و به سرعت از ۳۵ دلار به ۷۱ دلار رسید. در مدت یک سال شرکتهایی مانند آمژن، ژنتیکس اینستیتوت، ایمونکس، ژنتیکس سیستمز، چیرون و… و در مدت دو سال بیش از صد شرکت زیستفناوری تأسیس شد.
حمایت نظام حق اختراع از نوآوریهای زیستفناوری منجر به جذب سرمایههای مورد نیاز این صنعت شد و ارزش بازار زیستفناوری از عدد صفر در عرض ده سال به ۳۵ میلیارد دلار رسید. [۴] سرعت افزایش ابداعات در زیستفناوری به ویژه در حوزه دارویی به بهبود قابلتوجه در کیفیت و طول حیات انسان و کاهش فشار بیماریها بر اشخاص و جامعه شده است.
معرفی درمانهای جدید مرگ و میر ناشی از ایدز در امریکا را از سال ۱۹۹۵ تا کنون (۲۰۱۳) ۸۵ درصد کاهش داده و از سال ۱۹۸۰ امید به حیات را در بیماران سرطانی ۸۳ درصد افزایش داده است. [۵] مطابق آمار در سال ۲۰۱۱ شرکتهای خصوصی حدود ۱۷ هزار پروژه دارویی را در مرحله کلینیکی در دست پژوهش داشتهاند که این سرمایهگذاری کلان در اثر نظام حق اختراع حاصل شده است. [۶]
بر خلاف آنچه مؤلف مقاله القا میکند نظام حق اختراع یکی از پایههای اصلی پیشرفت در کشورهایی است که سیاست آنها حمایت از سرمایهگذاری بخش خصوصی در حوزههایی مانند زیستفناوری است. هدف از نظام حق اختراع در تمام نظامهای حقوقی، ترغیب هم افزایی علم و ثروت و رشد اقتصادی از طریق دو راهکار اصلی است: ۱٫ حمایت از خلاقیتهای ضروری از طریق پاداش دادن به سرمایهگذاری در آنها؛ ۲٫ تسریع در نشر و گسترش علم از طریق انتشار و افشای زودهنگام اطلاعات فنی مربوط به اختراعات جدید. [۷]
متن مقاله مورد نظر در موارد متعدد دارای تناقض است. برای مثال در یک جا با ثبت هر گونه اشکال حیات حتی با وجود مهندسی و اصلاح آن مخالفت میکند و در جای دیگر فقط با ثبت کشف صرف مخالفت میکند. همچنین دفاع قاطع از قضیه مور با مدعای مولف که نباید اختراعات حوزه زیستی ثبت شود متعارض است. این در حالی است که اساسا قضیه مور ارتباطی با مالکیت فکری ندارد بلکه به رابطه قراردادی بیمار و مراکز پژوهشی – درمانی وابسته است.
به طور خلاصه مقاله اوساگی اوباسوگی فاقد انسجام درونی و مستندات علمی است و همان طور که از منبع آن مشخص است صرفا یک متن ژورنالیسی است که مملو از ادعاهای بی دلیل است. جالب اینکه برخی معیارهای مطالب علمنما درباره این مقاله صادق است.
علمنماها مطالبی هستند که با اهداف سودجویانه در ظاهر مطالب علمی به مردم القا میشود. شناخت مشخصههای علمنماها برای دوری از فریب آنها ضرورت دارد.
رونالد پارک معتقد است مقالاتی که به جای ژورنال های معتبر در رسانههای عمومی منتشر میشود و دانشمندی که تحت عنوان دانشمند مستقل سخن میگوید یا مطالبی که با ادعاهایی درباره توطئه مراکز علمی یا مراکز قدرت همراه هستند، استناد به آزمونهای تکرار ناپذیر یا تجربههای شخصی و اتفاقی یا اقسام مغالطه معمولا در مظان انتشار علمنماها هستند. [۸]»
[۱] سعید حبیبا و مهدی معلی، حمایت حقوقی از نوآوریهای زیستفناوری، ص۱۰۰٫
[۲] Joanna T. Brougher, Intellectual Property and Health Technologies, pp. 47048.
[۳] Gerald J. Mossinghoff & Ralph Oman, The World Intellectual Property Organization: A United Nations Success Story, 160 WORLD AFF. 1997, p. 104.
[۴] George B. Rathmann, “Biotechnology Case Study”, in Michael B. Wallerstein et al.(edts), Global Dimensions of Intellectual Property Rights in Science and Technology, Part III, p. 320.
[۵] PhRMA, Bio-Pharmaceutical Research Industry Profile 2013, Washington DC, July 2013, p. ii.
[۶] Genia Long & Justin Works, Innovation in the Biopharmaceutical Pipeline: A Multidimensional View, Analysis Group, January 2013, p. 7.
[۷] See WIPO, Finding tecgnology Using Patents: An Introduction, p. 2.
[۸] R.L. Park 2003, ‘The Seven Warning Signs of Bogus Science’, Chronicle of Higher Education, p. B20.
* نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند