- دیده بان علم ایران – Iran Science Watch - https://didehbanelmiran.ir -

اقلیم ایران آینده، قابل کشاورزی نیست/تا کمتر از ۴۰ سال دیگر ۷۰ درصد غذای انسان در گرو بیوتکنولوژی است

استاد دانشگاه تهران با بیان این که جهان منتظر ما نمی ماند و در حالی که ما هنوز دچار علم در لحظه هستیم آینده با توزیعی نامناسب از همین جا آغاز شده است، اظهار داشت: ایران آینده قابل کشاورزی نخواهد بود و از لحاظ اقلیم و امکانات به هیچ وجه در شرایطی نیستیم که بخواهیم در استفاده از فناوری های مفید و پذیرفته شده در جهان تعلل کرده و در مورد خوب یا بد بودن آنها بحث کنیم.

به گزارش دیده‌بان علم ایران، دکتر منصور امیدی که در همایش تخصصی «زیست فناوری و مهندسی ژنتیک در تولید دانش بنیان» در دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز سخن می گفت، اظهار داشت:  ما دچار «علم در لحظه» شده ایم، تازه نشسته ایم و می گوییم تراریخته خوب است یا بد! مثل این که بگوییم ماشین، خوب است یا بد؟ در حالی که بخواهیم یا نخواهیم، جهان به سرعت از دانش تراریخته بهره‌برداری می‌کند و ما با جنگ با علم و تکنولوژی عقب می‌مانیم.

وی که با عنوان چشم انداز زیست فناوری در سال ۲۰۱۵ سخن می‌گفت، خاطرنشان کرد: در چهار دهه آینده چهار نیروی جمعیت، نیازهای انسانی، جهانی شدن و تغییر اقلیم به طور عمده بر جهان تاثیرگذار خواهند بود که نیروی پنجمی به نام فناوری نیز از درون این چهار نیرو بر می خیزد. از بین فناوری‌ها، زیست فناوری به دلیل تاثیر بر زیست و مهندسی زیست از تاثیرگذاری ویژه ای در جهان آینده برخوردار است. در سال ۲۰۵۰ جمعیت جهان ۹٫۲ میلیارد نفر پیش‌بینی می شود و اگر معیار وضعیت زندگی کشورهای آمریکا و اروپای غربی باشد نیازهای انسانی معادل ۱۰۵ میلیارد نفر خواهد بود. تغییر اقلیم روند تدریجی و پیوسته ای خواهد داشت. از اوایل قرن بیستم تاکنون دمای کره زمین ۰٫۸ درجه سانتیگراد گرمتر شده است لذا جهان به سمت شمال گسترش خواهد یافت و در دو دامنه بین استوا و قطب محدودیت‌ها و فشارها افزایش می یابد. در چهار دهه آینده فشار تغییر اقلیم بر مناطق خشک و نیمه خشک جهان همچون خاورمیانه شدیدتر خواهد بود.

امیدی با بیان این که چالش اصلی در آینده، آب و در نتیجه تامین غذا است تصریح کرد: جمعیت روزافزون، نیازهای افزاینده انسانی به ژن و محصولات ژنی و سوخت های فسیلی، تغییر اقلیم و جهانی شدن باعث می شود که استفاده از دستاوردهای زیستی برای تمامی بشریت غیرقابل اجتناب باشد. مسطح شدن اقتصادی و علمی جهان باعث می شود دسترسی به دانش برای همه میسر باشد. این موضوع با مسطح شدن اقتصاد باعث محوریت ایده و تفکر در جهان خواهد شد تا باعث افول دوران صنایع بزرگ شود و بدین صورت شرکت های با محوریت ایده و تفکر فرصت گسترش پیدا کنند.

وی خاطرنشان کرد: ۷۰ درصد جمعیت جهان در سال ۲۰۵۰ شهرنشین خواهند بود و از سال ۲۰۲۵  هر هکتار زمین باید پاسخگوی نیاز غذایی پنج نفر باشد. تا سال ۲۰۵۰، هلال حاصلخیز منطقه که ایران نیز جزئی از آن است نابود می شود و بدین ترتیب به هیچ وجه در شرایطی نخواهیم بود که بگوییم این فناوری را می خواهیم و آن فناوری را نمی خواهیم! تولید ۷۰ درصد غذای انسان در سال ۲۰۵۰ تحت تاثیر زیست فناوری خواهد بود و ما نیز اجازه نداریم جلو استفاده از دانش بشری در تامین نیاز جامعه را بگیریم.

استاد دانشگاه تهران با اشاره به مهاجرت ۳۰ هزار نفر از زابل در سال ۹۴ گفت: هیچ تضمینی وجود ندارد که تا چند سال دیگر شیراز و اصفهان و شهرهای دیگر کشور هم به این روز نیفتند و مطمئنا ایران در آینده قابل کشاورزی نخواهد بود. البته با همه شرایط رو به وخامت موجود هنوز از ظرفیتهای خوبی برخوردار هستیم مثلا از لحاظ مساحت و تنوع عناصر طبیعی (ظرفیت های سرزمینی) مشابه برخی کشورهای پیشرفته و در شرایطی بهتر از بیشتر کشورها هستیم؛ لذا اگر شناخت خوبی از وضعیت حال کشور، تجسم خوبی از گذشته و تصور واقع بینانه ای از آینده داشته باشیم می توانیم به شرایط آینده امیدوار باشیم.

عضو هیات مدیره انجمن بیوتکنولوژی ایران با پیش بینی این که تا سال ۲۰۵۰ دانشمندان توالی ژنتیکی همه موجودات زنده را به دست بیاورند خاطرنشان کرد: سال ۲۰۵۰ آغاز عصر ژنومیک و پایان روند تکاملی است که شامل هفت هزار سال، مهندسی زیستگاه و هشت دهه مهندسی زیست- از ۱۹۷۰ بدین سو – بوده است. امروز دنیا به آینده فکر می کند و این که چگونه گیاهانی مستعد اقلیم های نامناسب طراحی کند و ما هنوز به این نکته فکر می‌کنیم که از کجا، روغن غیرتراریخته پیدا کنیم!

نایب رییس انجمن زراعت و اصلاح نباتات ایران تصریح کرد: در جهان آینده نقش دولت‌ها کم رنگ شده و شرکت‌های خصوصی و دانش بنیان که باید با یک گام رو به جلو، ایده بنیان و تفکر بنیان شوند، همه امور را در اختیار می‌گیرند.

وی پرسید: سوال اصلی برای کشور ما چیست؟ الگوهای کشاورزی، منابع طبیعی، ساختمان، مصرف آب در این کشور که تقریبا دو سوم آن بیابان است چه باید باشد؟ کشاورزی ارگانیک و گیاهان و حیوانات تراریخته چه جایگاهی خواهند داشت؟ روند تبدیل دانش به ثروت چگونه باید باشد؟ نقش دولت و بخش خصوصی چگونه باید تعریف شود و در ۲۰۵۰، نوادگان ما برنامه ریزی کنونی ما برای آب، خاک و  زیست را چگونه تفسیر خواهند کرد؟

انتهای پیام