رضا منصوری، استاد فیزیک دانشگاه صنعتی شریف در ادامه سلسله یادداشتهایش پیرامون علم مدرن و سیاستگذاری آن به مقوله تحقیقات «ترادیسان» (Transformative research) پرداخته که زمینهای علمی را عمیقاً تغییر شکل میدهند.
به گزارش دیده بان علم ایران در یادداشت دکتر منصوری آمده است: «هدف هر نوع پژوهش، چه بنیادی و چه کاربردی (به معنی جهانی آن نه عرف ایرانی)، آفرینشِ دانشِ علمی جدید است. پژوهش در هر زمینهای به دنبال افزایش دانش در آن زمینه است. گاهی نتیجهٔ پژوهش بسیار فراتر از این افزایش است و تاثیر آن فراتر است از همان زمینهٔ پژوهش؛ پژوهشهایی هم هستند که فرصتهایی پیش میآورند برای پژوهشهایی فراتر، فرآیند کسب دانش را تغییر عمده میدهند یا گونهای را که پژوهشگران دربارهٔ دنیای خود یا رفتار حرفهای خود فکر میکنند تغییر میدهد.
این پژوهشها زمینهای علمی را عمیقاً تغییر شکل میدهند؛ به زبانی تخصصیتر، این پژوهشها زمینهای علمی را «تَرا میدیساننَد».
این گونه پژوهشها را «ترادیساننده» یا «ترادیسان» مینامیم. این معنی در ترکیب «آموزش ترادیسان»، «نوآوریهای ترادیسان» و نیز «ایدههای ترادیسان» هم زیاد به کار رفته است.
برای اولین بار هیات ملی علومِ (National Science Board) ایالات متحده آمریکا در سال ۱۳۸۶/۲۰۰۷ در سندی، پژوهشهای ترادیسان را این گونه تعریف کرده است (Enhancing Support of Transformative Research at the National Science Foundation, 2007):
پژوهشِ ترادیسان پژوهشی است برانگیخته از ایدههایی که بالقوه میتوانند تغییرهایی اساسی در درک ما از مفهومی علمی یا مهندسی ایجاد کند، یا منجر به خلق پارادایم یا زمینهای جدید در علم و فناوری بشود. مشخصهٔ چنین پژوهشی چالشی است که برای درک کنونی ما یا راه رسیدن به مرزها ایجاد میکند.
توصیف بالا هنوز تعریف دقیقی که راهنمای نهادهای پژوهانهدِه باشد به دست نمیدهد؛ در عین حال آن را از مفهوم انقلاب علمی کوهن متمایز میکند.
توجه کنید که هر تعریفی برای منظوری باید باشد. تعریف مقولهای نیست مطلق و انتزاعی! چون از علم صحبت میکنیم و چون از روالی جدید برای پژوهش صحبت میکنیم و چون برای پژوهش پول لازم است، بنابراین باید مفهوم جدید برای نوع جدید از پژوهش به طریقی تعریف شود که راهنما باشد برای نهادهای پژوهانهدِه چه دولتی و چه خصوصی (البته در جهان صنعتی نه در ایران).
فاصلهٔ میان اولین سند در این زمینه و آخرین سند امسال حدود ۱۰ سال است. در این ۱۰ سال بر سه نکتهٔ اساسی کمابیش بدون تغییر تاکید شده است: ۱. پژوهشهای ترادیسان برای آیندهٔ علم و بشر مهم است؛ ۲. پژوهشهای ترادیسان برگشت مالی قابل توجهی دارند؛ ۳. پژوهشهای ترادیسان پر مخاطرهاند.
مجموعهٔ این یافتهها باعث شده سرمایهگذاری در تمام ابعاد این نوع علم و پژوهش رو به افزایش باشد. پس تعجب نکنیم از مفهومهایی مانند فناوریهای ترادیسان، نوآوریهای ترادیسان و آموزش ترادیسان که به وفور در گفتمان جاری در کشورهای صنعتی شنیده میشود.
این مفهومها به خودی خود نشان میدهد این امر مهم در دنیای جدید تا چه اندازه در تمام سطوح علم و آموزش مدرن رخنه کرده است. بسیار اشکالهایی که بعضی از هموطنان ما در جمهوری اسلامی در مذمت علم و فناوری نوین میگویند به تحلیل در متونِ مرتبط با این مفهوم بررسی میشود.
مطالعهٔ گفتمان پیچیدهای که در این متون منعکس شده پختگی را در علم و نقد علم نشان میدهد و گویههای ما، ناپختگی ما را! خوب است تامل کنیم.»
انتهای پیام
نویسنده چه انسان از خود باخته ای هستند جهان صنعتی را در مقابل ایران قرا میدهند و چنان واژه پردازی میکنند که گوئی از مهد آمالشان سخن میگویند این گونه سخن پراکنی چیزی جز از خود باختگی نیست چار که به جای توجه به اینکه ایران توانائی قطب علمی شدن را دارد و خود میتواند مبدا مولد علوم باشد ایشان خود را چون شیفته تمدن غربی ارائه داده است واقعا متاسفم
اشکال اعمده این نوشتار این است که در صدد بیان مفهومی است که هیچ سنخیتی با تعریف ندارد بلکه صرفا یک واژه پردازی پر طمطراق است که خواننده نا آگاه را مجذوب و قدرت علمی نویسنده را به رخ خواننده نا آشنا برساند الا این تعریف ارائه شده هیچ هدفی را دنبال نمیکند زیرا تعریف باید به گونه ای باشد که از نگاه منطقی سایر تعاریف را شامل نشود و وجه تمایز خود با سایر تعاریف را به روشنی نشان دهد در حالی که از این تعریف ارائه شده چنی چیزی به دست نمیدهد بلکه یک مفهومم نا معین است که مشخص نمیکند هدف نهائی از ارائه آن چیست؟ و مصادیق و نمونه هایی که میتواند بر آن صدق کند کدام موارد است.
جالب تر اینجاست که نویسنده تعریف را یک موضوع غیر انتزاعی در نظر دارد در حالی که بر خواننده متخصص مشخص است که مقوله تعریف از آنجائی که در دامنه مفاهیم قرار دارد نمیتواند از مقوله انتزاعیات خارج شود و خواه نا خواه در این مقوله قرار دارد چرا که سنخ مفاهیم امور کلیه است که ذهن انسان از امور جزئی خارجی انتزاع میکند به علاوه تعراسف با توجه به موضوعشان گاه مطلق و گاه نسبی هستند به عنوان نمونه در تعریف حقیقی که سخن از ماهیت اشیائ است و در آن جنس و فصل منطقی ارائه میشود نمیتوان سختن از نسبی گرائی نمود.