- دیده بان علم ایران – Iran Science Watch - https://didehbanelmiran.ir -

چرا کپی‌کاری عاقلانه‌تر است؟

دکتر امیر ناظمی، مدیر بخش سیاست علم، فناوری و نوآوری مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌ جمهوری در یادداشتی از مشکلات و چالش های تاریخی نوآوری در ایران می گوید با این تاکید گزنده که «تا زمانی که سیاست نوآوری این واقعیت‌های اجتماعی را نادیده می‌گیرد،کپی‌کاری عاقلانه‌تر از نوآوری خواهد بود!»

به گزارش دیده بان علم ایران، دکتر ناظمی در این یادداشت آورده است:

« ۱- دایره تجارت داخلی وزارت فلاحت و تجارت (سال ۱۳۰۸):
«ورود دستگاه تلگراف و تلفن، بیسیم گیرنده و یا مخابره‌کننده، مطالب و آلات و اسباب آن جز برای اداره تلگراف بیسیم دولت وقت، به طور کلی ممنوع است.»
این پاسخ استعلامی است به تاجری که در فکر تاسیس دستگاه رادیو بوده است.
پس از ۱۱ سال از ۱۳۱۹ که رادیوی ملی ایران آغاز به‌کار می‌کند، حتی برای خرید دستگاه گیرنده رادیو نیاز به اخذ مجوز از دولت بوده است!

۲- مواجهه‌ ما ایرانیان با نوآوری و فناوری همواره با ترس همراه بوده است. چه این ترس از طرف دولت باشد، چه از سویِ مردم و دیگر ذی‌نفعان.

آبراهامیان در کتاب «ایران بین دو انقلاب» می‌گوید: «هنگامی که ناصرالدین‌شاه برای احداث خط آهن تهران به حضرت عبدالعظیم با یک شرکت بلژیکی قرارداد بست، گاریچی‌ها به دلیل ترس از پدید آمدن رقیبی ارزان‌قیمت، روحانیون به دلیل مخالفت با نفوذ اجنبی و زائران نیز به دلیل هراس ناشی از مرگ یکی از زائران در زیر موتوربخار، دست به دست هم دادند تا خط آهن را ویران کنند.»

«براون» در خصوص مواجهه ایرانیان با خط آهن شهری می‌نویسد: «همه‌ی این نوآوری‌ها منبع ثروت هستند، ولی نه برای مردم ایران؛ بلکه از یک سو برای شاه و وزرایش و از سوی دیگر برای مجریان و سهامداران اروپایی این طرح‌ها».

۳- تاریخ بارها در ایران تکرار شده است. وقتی صحبت از سیاست نوآوری می‌شود؛ نمی‌شود زمینه‌های پذیرش نوآوری در جامعه را نادیده گرفت. هر سیاست نوآوری در واقع یک سیاست‌گذاری اجتماعی هم هست، چرا که استقبال جامعه از نوآوری است که سرنوشت موفقیت یا شکست نوآوری را رقم میزند.

۴- فناوری‌هراسی (Technophobia)
ما به کپی‌کاری از آن جهت تمایل داریم که توان تحمل ریسک‌های نوآوری بیش از طاقت شانه‌های نوآوران است. ریسک اجتماعی نوآوری تنها متعلق به ایران نیست؛ اما شدت و هزینه‌ی این ریسک در ایران قابل مقایسه با سایر جوامع نیست.

یادمان نرفته است که شبکه‌های اجتماعی گسترده در دو دهه‌ گذشته یک نوآوری جهانی بوده است و شکل‌گیری شبکه‌های محلی و جهانی برای تمامی کشورها همراه با ریسک بوده است؛ اما نه تنها این شبکه‌های جهانی اغلب در ایران موفق نشدند؛ بلکه شبکه‌های اجتماعی ایرانی نیز با موانعی بیش از سایر جوامع روبه‌رو شدند.

۵- نوآوران استارت‌آپی باید به عنوان یک واقعیت اجتماعی بپذیرند که در جامعه‌ ایران هراس از نوآوری و فناوری بیش از حد متداول است. نمونه‌های تاریخی متعدد در ایران نشان می‌دهد، این واقعیت وابسته به دولت‌ها و حاکمیت‌ها نیست، بلکه یک ویژگی فرهنگی و اجتماعی است. به این ترتیب است که کپی‌کاری در مقابل نوآوری قدرت می‌یابد.

نوآوری و تردیدها

تمسخر نوآوری توسط جامعه، یک واقعیت زنده است. واقعیتی که نمی‌توان حتی آسیب‌شناسی فرهنگی دانست، چرا که شاید همین محافظه‌کاری و تردید، عامل بقاء در تاریخ این کشور بوده است. شاید ایرانی که همواره در معرض تاراج و حمله بوده است، جز از همین تشکیک به نوآمده‌ها، دوام نمی‌یافته است.

به هرحال نوآوری در ایران نمی‌تواند موفق شود؛ مگر آنکه سه پاسخ اصلی را داشته باشد:

✔️حذف رقباء: هر نوآوری بخشی از فعالان و بازیگران سنتی را از صحنه حذف می‌کند. نوآوریِ خط آهن نمی‌تواند گاریچی‌هایی را که حذف می‌شوند، نادیده بگیرد!

✔️ترس از نفوذ: هر نوآوری به همراه خود حاملان و دارندگان آن نوآوری را نیز قدرت می‌بخشد؛ قدرتی که همراه با نفوذ خواهد بود. قطارشهری که توسعه یابد؛ یعنی بلژیکی‌هایی که محترم‌تر می‌شوند و دل‌دادگان به غربی که بیشتر می‌شوند؛ درست همان‌طور که رادیو می‌توانست صداهایی را حذف کند و صداهایی را تقویت کند.

✔️منفعت عمومی توزیع‌یافته: نوآوری باید قابلیت توسعه و اشاعه‌ عمومی داشته باشد. اگر مخاطب نوآوری محدود به یک گروه اجتماعی بماند، نوآوری نمی‌تواند حامیان احتماعی بیابد. حتی یک قربانی (در زیر موتور بخار) هم برای نوآوری زیاد است!

?سیاست تشویق نوآوری یعنی سیاستی که بتواند برای این سه موضوع تسهیل‌گری‌ها و تضمین‌هایی ایجاد کند. نوآوری در ایران بیش از پول به زیرساخت‌هایی نیاز دارد که بتواند از نوآوری محافظت کند. بتواند رقباء را تبدیل به بخشی از مدل اقتصادی خود کند؛ دغدغه‌ نفوذ را پاسخ دهد و نهایتا منافع نوآوری را در جامعه توزیع کند. سیاست نوآوری یعنی تضمینی دوسویه برای جامعه‌ای که به دور از تردیدها به استقبال نوآوری می‌رود و نوآوری که سرمایه‌گذاری‌اش بیمه می‌شود!

تا زمانی که سیاست نوآوری این واقعیت‌های اجتماعی را نادیده می‌گیرد؛ کپی‌کاری عاقلانه‌تر از نوآوری خواهد بود!»

انتهای پیام