جمعه، ۱۰ فروردین، ۱۴۰۳ | Friday, 29 March , 2024

نقش بخش خصوصی در درک مفهوم نوین پژوهش در ایران

نسخه قابل پرینت
کد خبر:10898
شنبه، ۲۹ آبان، ۱۳۹۵ | 03:34

نقش بخش خصوصی در درک مفهوم نوین پژوهش در ایران

۱. درآمد
پژوهش بخشی از مفهوم مدرن علم است که ما ایرانیان هنوز بسیار با آن مشکل داریم؛  عرف دیوان داری مدرن کشور ما هنوز نتوانسته است بعد از حدود ۱۰۰ سال داشتن مرکز تحقیقات با این مفهوم کنار بیاید و آن را به رسمیت بشناسد و این گونه است که بخش اداری کشور ما هیچ تعریفی از این مفهوم ندارد و بنابراین در موافقتنامه ی سازمان مدیریت هر کس یا هر دستگاهی استنباط خودش را از آن می کند. کارشناسان و مدیران سازمان مدیریت نیز رغبتی به ورود به این حیطه نشان نمی دهند.
علم به معنی نوین آن فعالیتی است اجتماعی که در ضمن آن به سوال های جامعه از هر نوع پاسخ داده می شود و فرایند پاسخ در این نوع فعالیت بشر مدرن پژوهش نامیده می شود. آموزش هم بخشی از این فرایند است که در چند دهه ی اخیر در دنیا به شدت در تحول است! این تحول در بیشتر نهادها و مفاهیم مرتبط با فرایند علم از جمله مفهوم دانشگاه دیده می شود. نهاد های علمی ما از این تحول ها کمابیش بی خبرند و به آن ناآگاه.
به این مفاهیم توجه کنید: آموزش، پژوهش، پژوهش بنیادی، پژوهش کاربردی، پژوهش توسعه ای، شرکت های دانش بنیان، تجاری سازی، مدل سازی، فروکاست گرایی، آزمایشگاه، پروژه، برنامه ی تحقیقاتی، پروژه ی کلان، تحقیق و توسعه، تجهیزات بزرگ، پژوهشگر، پژوهش های بنیادی راهبردی، سراندیپ-گرایی، دانشگاه، آموزشگاه (کالج)، دانشگر، استاد، دانشیار، استادیار، دستیار فنی، اعتبار علمی، اجتماع علمی، گفتمان علم. این ها بخشی از مفاهیمی هستند که در فرایند علم و پژوهش وارد می شوند.  دو وزارت خانه ی علوم و بهداشت و نیز سازمان مدیریت فرصت این را نداشته اند تا بر سر این مفاهیم توافق بکنند. به این ترتیب بخش دولتی ما در این شرایط هنوز آمادگی اداری پیدا نکرده است که برای علم و پژوهش به معنی نوین آن به طور موثر هزینه بکند.  بخش خصوصی اما، در صورت بهبود شرایط اقتصادی، می تواند بسیار چابک تر از بخش دولتی در امر پژوهش و احتمالا آموزش مورد نیاز جامعه ی مدرن به زودی وارد شود.
۲. چالش علم و فرهنگ: مانع چابک شدن بخش دولتی در سیاستگذاری علمی
بخش اصطلاحا “فرهنگی” کشور بر نوعی مفهوم ناموجود علم، نه حتی در حد مُثُل افلاطونی، به نام علم اسلامی تاکید دارد. این تاکید ناصریح نه راهگشا برای هر گونه هدفی است و نه اجازه ی بررسی مفهومی و تحلیلی جدی از علم و چگونگی تحول آن در ذهنیت ما ایرانیان را می دهد. در این میان، وزارت عتف به عنوان نماینده ی نظام در علم در سر در گمی مانده است و تنها در تقلید بعضی مفاهیم روز دنیا و تبدیل شکسته بسته ی آن به مورد های اجرایی و تقلید بعضی مظاهر این مفاهیم بسنده می کند و نمی تواند تحولی در توسعه ی علمی کشور ایجاد کند . از طرف دیگر نیروهای میان مایه در علم کشور با استفاده از این موقعیت ناتوانی وزارت عتف، و البته تا در بخش آموزش وزارت بهداشت، می کوشند جذب نیروهای کم توان را به هیئت علمی دانشگاه ها برای حفظ موقعیت خودشان موجه جلوه بدهند. این جذب نیروهای کم توان که در دولت نهم و دهم شروع شده است هنوز ادامه دارد و دولت دوازدهم هم به زحمت بتواند در رفع این انحراف موفق بشود. این واقعیت به معنی این است که نیروهایی که تا حدود سر رسید سند چشم انداز وارد دانشگاه ها می شوند تا سی سال بعد از آن، یعنی تقریبا در تمام ۵۰ سال آینده با حضور خود در بدنه ی علمی دانشگاه و وزارت عتف، و با تمایل به رکود خود، مانع رشد قطعی علم در ایران خواهند شد و تلاشی نخواهند کرد واقعیت کالج یا آموزشگاه بودن دانشگاه های ما را تغییر بدهند. به این ترتیب دانشگاه های ما از وضعیت آموزشگاه” بودن کنونی در نخواهند آمد و به سطح یک دانشگاه مدرن نخواهند رسید! به این ترتیب تا سررسید سند چشم انداز در سال ۱۴۰۴ نمی توان از بخش دولتی به دلیل فشارهای “فرهنگی” انتظار تحول در علم ایران را داشت. نابسامانی های علم در ایران، از جمله پدیده ی انتحال [۱] و رفتارهای مکانیکی “افزایش امتیازها” در هیئت علمی به ضرر رفتارهای معقول علمی دنیای صنعتی هنوز در حال افزایش است و نه کاهش.
دولت از چند طریق در علم و خدمات علمی سرمایه گذاری می کند: وزارت عتف، وزارت بهداشت، و معاونت علمی. در دو وزارت عتف و بهداشت اعتبارات دانشگاهی در حال کاهش است. همین طور در بخش عمومی مانند دانشگاه آزاد اسلامی و بخش خصوصی دانشگاه های غیر انتفاعی. تعداد دانشجویان هم کمابیش به یک تعادل موضعی رسیده است و حتی احتمال کاهش آن میرود. به این ترتیب، تا تحول بعدی در امر دانشگاه داری، تعداد دانشجویان ما در همان حدود کمتر از ۵ میلیون باقی می ماند. اما تعداد هیئت علمی به دلیل جلوگیری از افزایش بیکاری فارغ التحصیلان افزایش خواهد یافت، و نه به دلیل برنامه ریزی برای توسعه ی علمی کشور. این همان پدیده ی رشد میان مایگی در دانشگاه ها خواهد بود. البته باید دقت کرد که منظور من از میان مایگی مقایسه با سطح جهانی است نه مقایسه با امروز و دیروز ایران.
نهاد سوم، یعنی معاونت علمی ریاست جمهوری، چون تصور می شود ارتباطی با آموزش ندارد کمتر در معرض چالش های “فرهنگی” است، پس می تواند کمک کند به جا انداختن مفاهیمی از نوع تجاری سازی تحقیقات، که هیچ نهاد فرهنگی خود را متولی آن نمی داند و در آن مداخله نمی کند، و در سنت ما مشابه آن وجود نداشته است، در موضوع خدمات پزشکی  هم این چالش وجود ندارد. پس این نهاد می تواند نقش موثری  در کمک به درک مفهوم علم نوین در ایران به عهده بگیرد.
بخش دفاع و امنیت کشور به عنوان بخش دولتی نیز به جهت دیگری در توسعه ی علمی و فناوری کشور موثر است. امنیت و دفاع هر دو موضوعی چند لایه است که تمام لایه ها و سطوح آن به تخصص و علم مدرن نیاز دارد، چه علم سخت و چه علم نرم! بخش دفاعی کشور، به طور مثال، که یکی از مهمترین نهادهایی است که نیاز شدید به تخصص مدرن دارد، گرچه به شدت از بخش “فرهنگی” تاثیر می پذیرد، تمایل به تحول در دانشگاه ها در ورود به علم نوین و نه فقط فناوری دارد. البته در شرایط کنونی این نهاد متاسفانه علم را کمابیش مترادف با فناوری و فناوری را مترادف با صنعت و خدمات صنعتی می بیند. در آینده می توان انتظار داشت که این نهاد نقشی تعیین کننده در توسعه ی علمی کشور به عهده بگیرد اگر بینش کافی در این بخش به وجود بیاید.
از طرف دیگر بخش های خدماتی در کشور روز به روز بیشتر به علم نوین و ابزار آن توجه می کنند و حتما به این سمت خواهند رفت که از دانشگاهیان کمک بگیرند. اما آماده نبودن دانشگاه های ما برای ارائه ی آموزش های مورد نیاز  بخش خدمات آن ها را به سوی کشورهای دیگر و عمدتا کشورهای اروپایی سوق خواهد داد.
به این ترتیب انتظار سرمایه گذاری مستقیم و موثر در توسعه ی علمی و تحول در دانشگاه ها از سمت دولت تا سر رسید سند چشم انداز  در سال ۱۴۰۴ نمیتوان داشت.
این در حالی است که برای ایران حیاتی است به دلایل ژئوپولیتیکی قدرت سخت و نرم خود را افزایش بدهد تا در منطقه ی پر تلاطم دهه های آینده بتواند آرامش و رفاه برای مردم تامین بکند. این اقتدار سخت و نرم جز با رشد علم و فناوری امکان پذیر نیست. از این جهت بخش خصوصی می تواند نقش تعیین کننده تری به عهده بگیرد چون درگیر چالش های فرهنگی کند کننده ی رشد کشور نیست.
۳. نقش بخش خصوصی در توسعه علمی کشور
نقش اصلی بخش خصوصی تا کنون در راه اندازی دانشگاه های غیر انتفاعی بوده است که منظور آموزشگاه ها (کالج) هایی است که معمولا تکرار نازل تر سطح کارشناسی دانشگاه های دولتی است. فعالیت هایی در جریان است برای تاسیس موسسه های آموزش عالی در سطح جهانی. باید صبر کرد و دید این موسسه ها تا چه اندازه موفق در اهدافشان خواهند بود. با توجه به نکته های پیش گفته بعید به نظر می رسد این موسسه ها که جنبه ی آموزش در آن ها برجسته است بتوانند با چالش های فرهنگی کنار بیایند و در اهداف خود موفق بشوندو به نظر می رسد در شرایط کنونی فرهنگی و سیاسی کشور، که دست کم تا چند دهه ی دیگر امید تغییر در آن دیده نمی شود، سرمایه گذاری مستقیم بخش خصوصی در آموزش عالی نمی تواند سهمی در جهانی کردن علم ایران داشته باشد.
اما در دهه های آینده بخش خصوصی به سه شکل می تواند در توسعه ی علمی کشور تاثیر گذار بشود:
  1. از طریق قرارداد برای دریافت خدمات علمی به روش های مختلف. دانشگاهیان ما با این مقوله کمتر آشنایی دارند. اما تا سال ۱۴۰۴ تحولات چشمگیری در این زمنیه به وقوع خواهد پیوست و این نوع خدمات همه ی دانشگاه های ایران را در گیر خواهد کرد؛ علت اصلی آن کاهش اعتبارات دانشگاه ها و رویکرد درامدزایی برای دانشگاه ها است و نه نیازی که دانشگاه ها بر مبنای  تعریف از مفهوم دانشگاه به آن رسیده باشند!  پس به بخش خصوصی علاقه مند به توسعه ی کشور توصیه می شود بکوشند از طریق دریافت خدمات و با نیت رشد دانشگاه ها با آن ها قرارداد ببندند!
  2. از طریق نقشی که بخش خصوصی می تواند به عهده بگیرد با حمایت از فعالیت های تجاری و دانش بنیان  نهاد های وابسته به دانشگاه ها. این حمایت می تواند به صورت اهداف خیریه باشد یا آورده ی سرمایه ی خطرپذیر در فعالیت های دانش بنیان.
  3. از طریق سرمایه گذاری مستقیم بخش خصوصی در حمایت از نهاد علم در جاهایی که چالش های فرهنگی کمتر مانع باشد. تاسیس یا حمایت از واحدهای پژوهشی دانشگاهی در زمینه های مورد نیاز کشور چه بنیادی و چه کاربردی و با تاکید بر استانداردهای جهانی و نیز ارتباط جهانی نمونه ی این نوع حمایت های تاثیر گذار بخش خصوصی است که توصیه می شود.
هر سه نوع سرمایه گذاری بخش خصوصی به دانشگاه ها کمک خواهد کرد به نقش بنیادی خود در ارتباط با جامعه بیشتر آگاه بشوند و در جهت آن بکوشند. تنها از این طریق است که می توان انتظار شروع فرایند یادگیری را از نهاد دانشگاه و دو وزارت عتف و بهداشت داشت. این حرکت بخش خصوصی می تواند در دهه های آینده به پالایش کیفی نیروهای دانشگاهی به معنی مدرن آن منجر بشود، از چالش های “فرهنگی” و زیان های وارد به دانشگاه بکاهد، و تحرکی اساسی به توسعه ی علمی کشور بدهد!
[۱] Plagiarism
ارائه شده در چهارمین همایش پیشرفت و توسعه علمی ایران – سوم آبان ماه ۹۵

مطالب مرتبط

گزارش دیده‌بان علم از شب رضا منصوری/«دانشورزی خلاف آمد عادت» از دالان نور تا معماری علم ایران

/رد‌پای عمیق دکتر منصوری بر سنگلاخ های توسعه علمی ایران/ رئیس پژوهشگاه دانش های بنیادی: هیچ کس به اندازه دکتر منصوری در علوم پایه ایران فعالیت‌های اثرگذار نداشته است

منصوری: دانشگاه به معنای دقیق کلمه هنوز در ایران شکل نگرفته است/ آنچه به نام دانشگاه داریم، مدارس عالی هستند

تعویق مراسم رونمایی از مجموعه «ایران من» دکتر منصوری

نظر دهید

* نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند

سرخط خبرها